Mohajeri: یک روزنامه نگار سیاسی باید “کودک مغرور” در برابر فشار سیاسی باشد! / روزنامه نگار سیاسی برای مردم خود می نویسد

محمد محیری در مصاحبه ایبه وب سایت رسانه وی در مورد تناقضات روزنامه نگاری سیاسی و موج فضای مجازی بحث کرده است.
به عنوان یک روزنامه نگار بنیادگرایی ، شما در رویکرد و محتوای رسانه های بنیادگرایانه در سالهای اخیر چه تغییراتی مهم دیده اید؟ آیا این تغییرات را مثبت ارزیابی می کنید؟
بنیادگرایان و اصلاح طلبان اغلب رسانه ها را به یک بولتن حزب تبدیل کرده و آن را به عنوان ابزاری سیاسی دیده اند. به همین دلیل ، ارتقاء کیفیت رسانه ها و نقش حرفه ای آنها همیشه اولویت بعدی بوده است. من نمی گویم که آنها همیشه در این زمینه موفق نبوده اند ، اما این رویکرد به دلیل اعتبار و موقعیت رسانه ها آسیب دیده است.
از آنجا که سؤال وی در مورد رسانه های بنیادگرایانه است ، من تأکید می کنم که این جناح همیشه با یک تناقض روبرو بوده است: از یک سو ، رسانه ها دارای دید ایدئولوژیک هستند و از طرف دیگر ، رسانه ها مفید و محبوب بودند. اما از آنجا که این دو هدف سازگار نیستند ، اصولگرایان دو مسیر جداگانه را طی کرده اند. اول ، آنها برای جذب یا نگه داشتن مخاطبان ، به حرفه ای بودن در رسانه ها رفته اند و ثانیا ، آنها برای حفظ نقش ایدئولوژیک خود ، که عمدتاً در فضای مجازی اجرا شده است ، به “رسانه” متوسل شده اند. اینستاگرام ، تلگرام ، توییتر و اخیراً ITA به فعالیت سیاسی آنها تبدیل شده است.
نکته دیگر این است که رسانه های بنیادگرایانه مجبور شده اند فرم و محتوا را برای ترک رقبا تغییر دهند و برای انجام این کار تلاش کرده اند. با این حال ، قسمت سبک تر جناح در این زمینه موفق نبوده و هنوز در جای خود قرار دارد. شاید مخاطبان سنتی او همین را ترجیح دهند.
با توجه به تجربه کار در چندین رسانه مانند کیهان ، جم جم ، همشهری و اخبار آنلاین ، تفاوت در فضای کار و سیاست های سرمقاله چیست؟
شاید نظر من در مورد نقش ویراستار با نظرات برخی رسانه ها متفاوت باشد. البته این تصور از ابتدا شکل نگرفته بود ، و من گذر زمان را به من آموخته بودم.
در مدل کلاسیک ، وی سردبیر ویراستار است و تصمیم گیرنده نهایی در مورد انتشار اخبار ، مقاله یا یادداشت است. اگر نقش مهمتری را ایفا کنیم ، می توان آن را به یک فرمول دهنده سیاست تحریریه در نظر گرفت. در رسانه ها ، رابطه ویراستار با سرمقاله عموماً از طریق معلمان خدمات برقرار می شود و مجریان سیاست های آنها هستند. با این حال ، ویراستاران غالباً خود نویسندگی کمتری انجام می دهند و ایده های خود را به صورت شفاهی به سرمقاله منتقل می کنند. سیاست ها به انتشارات اعضای ارتباط برقرار می کنند و پس از تولید مطالب ، آنها را به ویرایشگر ارسال می کنند. در اینجا نقش اصلی ویرایشگر آغاز می شود. او چه می کند؟ بعضی اوقات تبدیل به “لاک دروغین” و گاهی “عامل سانسور” می شود. این دو متفاوت هستند: لاک تصحیح شکست های فرم را اصلاح می کند ، بلکه سانسور نیز نه تنها آن را از بین می برد ، بلکه به اعتبار تولید کننده نیز می رسد. بعضی اوقات کار به جایی می رسد که روزنامه نگار یا نویسنده احساس می کند که تولید نهایی هیچ ارتباطی با آن ندارد!
با این توضیح ، من شخصاً معتقدم که خبرنگاران بازتاب دهنده و ایده هایی هستند. اگر ویرایشگر تأیید نشود ، مطمئناً دلایلی وجود دارد. اول ، این امکان وجود دارد که ویرایشگر نتواند هدف خود را به درستی توضیح دهد. در این حالت ، به جای سانسور ، نویسنده باید متقاعد شود و به خود برگردد تا اصلاح شود. دوم ، گزارشگر ممکن است اطلاعات کافی نداشته باشد. ویراستار باید وقت بگذارد ، موضوع را روشن کند و منابع لازم را برای یادگیری معرفی کند. سومین و مهمترین این است که دیدگاه فنی یا سیاسی روزنامه نگار با ویراستار متفاوت است و بنابراین نتیجه مطلوب مورد نظر نیست. در این شرایط ، یک رویکرد متفاوت باید اتخاذ شود. اگر روزنامه نگار یک گزارشگر سواد و حرفه ای باشد ، ویراستار باید به نظر خود احترام بگذارد و اگر خروج حتی 5 ٪ تا 5 ٪ باشد ، آن را منتشر می کند. اما اگر این به دلایلی امکان پذیر نباشد ، او به روزنامه نگار باز می گردد و از او می خواهد که در صورت تمایل با جهت گیری دلخواه خود پیشرفت کند. در هر صورت ، شما باید از فکر آزاد روزنامه نگار مراقبت کنید.
به طور خلاصه ، ویراستار “آقا” دیگران نیست ، و نه لزوماً بیشتر می داند و می داند. اگر ویراستار این نگرش را داشته باشد ، محیط کار را هم برای او و هم برای همکارانش دلپذیر و صمیمی تر می کند.
چگونه روزنامه نگاری سنتی CyberPacios و رسانه ها تأثیر گذاشته اند و چگونه به معنای تجربه با این تغییرات سازگار است؟
در آغاز فضای مجازی و حتی قبل از آن ، دیدم که برخی از پیشگامان ما می ترسند. واضح بود كه آنها نگران بودند كه فناوری آنها را از میدان خارج كند. به طور مداوم ، هنوز هم کسانی هستند که فقط رسانه ها را در انتشارات کاغذ خلاصه می کنند!
اما واقعیت این است که فضای مجازی تأثیر زیادی در روزنامه نگاری دارد و آن را بسیار تحت فشار قرار داده است. از زمان ورود اینترنت و فضای مجازی ، من مشتاق دیدن آن به عنوان ابزاری بودم. من اعتقاد ندارم که باید به این پدیده تحویل داده شود ، اما باید به عنوان “پاس هدف” در نظر گرفته شود که اگر به درستی اداره شود ، به نفع ما خواهد بود.
چرا باید از فضای مجازی که می تواند شغلی را که در بخشی از ساعت نوشته شده است به مخاطبان بی شماری ببرد؟ نگاه پوپری یا Fardidi به فناوری فقط ما را خسته و افسرده می کند. فضای مجازی به سادگی موجی نیست که ما را به خود جلب کند. اگر باهوش باشیم ، می توانیم خودمان موج بسازیم. امواج بزرگی که امواج دیگر متوقف نمی شوند.
اخلاق روزنامه نگاری در برابر فشارهای سیاسی چگونه است؟ آیا مقاله خاصی برای گفتن دارید؟
فشار ، به ویژه فشار سیاسی ، همیشه با کار رسانه ای همراه است. برای کسی مثل من که فکر می کند روزنامه نگاری بخشی از سیاست است ، این فشارها نه تنها لازم است بلکه شاید نمک باشد.
فشار سیاسی را باید به خوبی درک کرد ، پیامدهای آن را پیش بینی کرد و راه های فرار یا نزول را بیاموزید. من نمی گویم که این فشارها ناراحت نیستند ، اما آنها باید با آنها مقابله کنند. من فکر می کنم فشار سیاسی مانند مار در مار و بازی نردبان است که به سادگی نیش می زند. گاهی اوقات مانند نردبان عمل می کند. نه نیش مار نباید ما را ناامید کند ، و نه صعود از پله ها برای این تصور که همه چیز با آن موافق است.
با این حال ، من کار سیاسی را در رسانه ها با صحنه شطرنج مقایسه می کنم که در آن امکانات کار کمی ندارد. با حرکت هر حریف ، ما نیز استراتژی خودمان را طراحی می کنیم. فشار سیاسی مانند “کیش” است. هنر ما این است که کیش را برطرف کنیم و در برابر “مات” مقاومت کنیم. من فکر می کنم فشار سیاسی باید “مات” باشد و حتی از نتیجه “پت” راضی نیست.
اگر دست خود را با فشار سیاسی تکان دهیم ، که همان آفرینش است. روزنامه نگار سیاسی برای مردم خود می نویسد و به دلیل این مخاطب ، او باید بایستد. البته فشار سیاسی گران است ، و من به طور طبیعی آن را پرداخت کرده ام ، اما باید “کودک” باشد!