تجلی وطن در شعر عارف قزوینی
به گزارش خبرگزاری فارسیرو، عارف قزوینی شاعر و تصنیف بزرگ عصر مشروطه در دوم بهمن 1312 درگذشت.
به گزارش فرارو، ابوالقاسم قزوینی معروف به عارف یکی از شاعران مهم ایران معاصر است که اشعار و تصنیف های متعددی درباره سرزمین خود سروده است. در روزهایی که می توانست خدمت به شاهان قاجار را انتخاب کند و تا آخر عمر راحت زندگی کند، راه میهن پرستی و مبارزه با استعمار را برگزید.
داستان عارف قزوینی
ابوالقاسم عارف قزوینی در سال 1258 در قزوین به دنیا آمد و از 13 سالگی فراگیری موسیقی را آغاز کرد. پس از مرگ پدرش در 17 سالگی تحصیل را رها کرد. با آغاز انقلاب مشروطیت، عارف به صف مبارزان آزادی پیوست و پس از آن بود که زندگی شاعر و موسیقی دان او ارزش زیادی پیدا کرد. در آن سالهای پرتلاطم، اشعار و تصنیفهای عارف دهان به دهان در میان مردم پخش شد و انگیزه مبارزه با استبداد و استعمار را افزایش داد.
آثار عارف قزوینی
اشعار عارف دیوان باقی مانده است. اما آنچه باعث ماندگاری عارف در شعر فارسی شد تصنیف های او در دوران مشروطه و مبارزه با استعمار بود. دکتر شفیعی کدکنی درباره وی می گوید: عارف در شکل گیری ادبیات مشروطه ملی نقش بسزایی داشته و تصنیف های فارسی را در بین مردم رواج داده است.
وطن در شعر قزوینی
دلبستگی به وطن در شعر عارف به شکل های مختلف نمود پیدا می کند. عارف در روزگاری می زیست که کشور از هر سو اسیر هجوم بیگانگان بود و مردم ایران در دیار خود غریب بودند. او در این باره نوشت:
«من در وطنم غریبم و زین از آن جهت که در وطنم غریبم.
هرجا بروم در کشورم دزدم، زندانی راهزنم.
عارف در جای دیگری از اشعار خود به نقد پادشاهان و ترویج جمهوریت و مشروطه می پردازد و مردم را حکومت می کند و قهرمانان مردم را می پرستد:
«همیشه صاحب این مال ملتی است که سند را به فریدون داد، سند را به قباد.
جم چه کار می کرد، چه کرد؟ مگوی ملک کیان را کی برد، کی به کی داد؟
تصنیف عارف «از خون جوانان وطن لالههای دمیده» یکی از بهترین شعرهایی است که به توصیف اوضاع وطن در دوران مشروطه میپردازد. عارف قزوینی در مقدمه این تصنیف گفت: این تصنیف در دوره دوم مجلس شورای اسلامی در تهران سروده شده است که با توجه به محبتی که حیدرخان عمواوغلی به وی داشت، دوست دارم این عنوان در یاد و خاطره ایشان حک شود. آن مرحوم تا نام و یاد اولین قربانیان راه مشروطه و آزادی همیشه جاودانه بماند این شعر با ابیات زیر آغاز می شود.
لاله ای دمیده از خون جوانان کشور، از ماتم سروهای بلندش، سروهای خمیده
در سایه بلبل از این غم گلها جوانه زدند و جامه هایم در درد آنها پاره شد.
«چه بد رفتار چرخ، چه بد چرخ، بی دین، بدون تشریفات چرخ»
عارف در غزل «مرد قاجار» سلسله قاجار را ضعیف و اسیر بیگانگان معرفی می کند:
«با وعده خیانت اشتباهی به کشور خیانت نکرد.
دویست امتیاز به غریبه داد.
عشق عارف به کشور به جایی می رسد که حاضر است همه چیز را فدای کشور کند و در ازای آن چیزی نمی خواهد:
«جسم، روح و خون من ایرانی است، او خالق این جسم است.
اگر او را خوان صدا کنم، جسم و روحش مال اوست، من کی هستم؟
من در این میان نیستم که درباره ایران چیزی به خودم بگویم.
درگذشت عارف قزوینی
عارف قزوینی در سال 1305 علیه رضاخان (برای کشتار زنان و کودکان عشایر لرستان) شعری سرود و به همدان تبعید شد. بدین ترتیب ماه های زندگی خود را در انزوا و خلوت در دره های خاموش همدان گذراند و در دوم بهمن 1312 در همانجا درگذشت.
بر سنگ قبر او در کنار قبر ابن سینا یکی از اشعار او چاپ شده است که خلاصه ای از زندگی کوتاه آن عارف است.
زندگی من در هجر و سفر گذشت، داستان زندگی همه در گرفتاری گذشت.
۲۴۴۵۷