بازی های به یاد ماندنی و آیین های قدیمی در سیزده

سیزده یکی از آیین های طولانی ایرانی است که به قلب طبیعت می رسد و سبزیجات را بافته می کند. این روز ریشه باستانی دارد ، که در حال حاضر تفاوت برخی از اعتقادات مدرن است ، هیچ نشانه ای از شر در فرهنگ ایرانی باستان وجود ندارد. علاوه بر آیین های معنوی ، سیزده بار برای سرگرمی و بازی های جمعی وجود داشته است. از “توربازی” و “کمربند” گرفته تا -kdolk و Zo ، این بازی ها نه تنها بخشی از خاطرات مشترک بسیاری از ایرانیان ، بلکه نمادی از همبستگی و شادی ها هستند.
سیزده نوروز در ایران قدیمی بد نبود!
به گفته ایسنا ، ایرانیان باستان سیزدهمین ماه ماه خورشیدی را نامیدند و فرشته پیکان یا “تیشتر” (الهه باران) را در نظر گرفتند. جشن سیزده و اعتقاد به شر سیزدهم در هیچ یک از نوشته های ایران باستان گنجانده نشده است. به نظر می رسد که ایده های یونانی شرور بوده و در تاریخ 13 آوریل برای جشن سیزدهمین روز آوریل جشن گرفته می شود تا آن را به تجزیه بپردازد. بنابراین ، اعتقاد به این روز در فرهنگ ایرانی باستان اتفاق نمی افتد.
در ایران ، پس از پنج روز جشن و خوشبختی به یاد دوازده ماه سال ، آنها سیزدهم نوروز را جشن می گیرند ، که به شکست “خاکستر” و پیروزی الهه “Tishter” اختصاص یافته است.
Trecebadar در تهران
در این روز ، سبزیجات تهران که قبل از نوروز کاشته شده اند ، در شب 13 آوریل ، پوشش گیاهی ، نشاط و نعمت در آب هستند تا نعمت ها و پوشش گیاهی مزارع را برکت دهند. در این روز ، آنها به باغ ، بیابان ، دشت ها ، کوه ها و مناطق خارج از شهر و خارج از منزل و خارج از منزل می روند ، خوشحال هستند و اکنون پایان می یابند.
بازی های مشترک در نوروز و سیزده
Tornabazi در تهران: نام یک بازی بسیار قدیمی ایرانی که در فرهنگ و ادبیات فارسی نیز به عنوان “میر و وزیر” و “پادشاه” شناخته می شود. در ابتدا ، ترنر یکی از بازی های کودکان و نوجوانان بوده است. این بازی همچنین در بین گروه های سنی مردان جوان ، متوسط و حتی پیرتر رایج بود.
این بازی با ظهور مؤسسه اجتماعی قهوه در جامعه ایران در دوره صفوید و ملاقات افراد از چندین گروه و کلاس ، این بازی به فضای قهوه رفت و به خصوص در شبهای زمستان و ماه رمضان به یک سرگرمی قهوه تبدیل شد.
تا ده ها سال ، این بازی در بیشتر مناطق روستایی و شهری ایران برگزار می شد و یکی از محبوب ترین و محبوب ترین بازی ها با نام بازی های مختلف در بخش های مختلف ایران بود ، اما شباهت های زیادی وجود دارد. بازی در تهران “Tornabazi” و “King and Piretain” نامیده می شود ، در “Derney Ghapi” در آذربایجان “Terna Viri” در قم “Darnabazi” ، در Fashmandak “Padsha Vazi” ، در وزیر پادشاه Damghan ، در Fiiloozkuh. Birjand “Darbazi” و “Shabazi” در Isfahan “Qmatrie Bazi” (جمالزاده در کتاب سر و قسمت پایین یک بازی Karbassi ، به بازی “بازی Qatra” و در یادداشت پاورقی ، آن را Teherani Tehrani) ، به نام Darren “Darren” می نامید ” دارن “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “” ” “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،” ، “،”.
برای شروع چرخش ، وقتی مردم به قهوه می پیوندند ، اولین کارفرمای از بازیکنان برای شروع بازی استفاده می کند. بازیکنان در حلقه می نشینند ، به طوری که فضا باز است. بزرگان ، بزرگان و سادات در صدر بازی قرار دارند. بعد از تماشاگران ، جمعیت اسیر را به یکی از پیشگامان یا بزرگان یا سادات حاضر می کنند و از او می خواهند که آن را پرتاب کند. ابتدا به دیگران پیشنهاد شد و سپس ضبط را پرتاب کرد. بعد از او ، دیگران یکدیگر را می شکنند. هر شخصی که در نقش پادشاه نشسته است توسط پادشاه تعبیر می شود و نظم یا دعا با او بازی می کند.
پس از انتخاب شاه ، هر کسی به وزیر نشسته است ، مسئولیت این وزارتخانه را بر عهده خواهد گرفت. اگر در دور اول Grapple ، برخی از پادشاهان یا وزرا نشسته باشند ، پادشاهی را به بزرگترین و محترم ترین بازیکنی که در پادشاه نشسته اند ، یا فرزندان پیامبر و سید می گیرند. پادشاه منتخب یکی از بازیکنانی را که به وزیر نشسته بود انتخاب می کند.
پس از آن ، شخصی که به یک دزد نشسته است ، او را به SHA تقدیم کرد و پس از ابراز مطالب نمادین در مورد نوع سرقت ، درخواست می کند که مجازات وی مجازات شود.
در مجازات دزد ، مجازات های مختلفی وجود دارد که یکی از این مجازات ها با پرچم در کف یا پشت بازیکن است. اگر بازیکنی که نقش دزد را بازی کرده است ، صدای خوبی و خوبی دارد ، پادشاه مجبور خواهد شد “بخواند”. خرید کیک ، میوه و زولبیا و بامیه در ماه رمضان ، دادن مکانی به چند نفر که در قهوه نشسته اند و ارسال های مکرر را می فرستند ، سایر قوانین شاه هستند.
هنگامی که سادات یا سالمندان و ساکن سارقان در سارقان نشسته بودند ، آنها به طور کلی توسط شاه ، همه آنها به احترام خود فرستاده می شوند. این افراد در بازی به عنوان “آدام سالاتی” شناخته می شدند. بعضی اوقات مجازات و مجازات ، و کسی که خوب ، ایثار و عفاف انجام داده است.
Haft -e -e -games: مردم به دو گروه تقسیم می شوند و هر یک از بازیکنان خود به عنوان رهبر و رهبر. یک گروه در فاصله مشخصی از هفت بخش که مایل به اشاره به صخره ها هستند به نوبه خود قرار دارند. گروه دوم نیز در پشت هفت تله منتظر هستند که وقتی توپ پرتاب شده توسط گروه اول به هفت ضربه نمی خورد ، بلافاصله جای خود را با آن گروه جایگزین می کنند.
اما اگر توپ درگیری و ترتیب قطع شده باشد ، گروه دوم باید توپ را بگیرد و سعی کند گروه اول را با توپ بدست آورد. هر بازیکنی که توپ را از بازی شلیک کند.
علاوه بر این ، اولین گروهی که مردم در هر زمان که مجبور به جمع آوری آنها می شوند به سنگ می روند و یک امتیاز کسب می کنند. واضح است که برای انجام این کار ، یک دوست باید خود را به خطر بیندازد و اندام های خود را در مقابل توپ بپوشاند. اگر او نیز توسط توپ مورد ضرب و شتم قرار گرفت و اخراج شد ، دیگری پایان می یابد. اما اگر بازیکن دیگری وجود نداشته باشد ، بازی به پایان می رسد و دور بعدی نقش و نقش گروه ها را تغییر می دهد. در پایان ، گروهی که قبل از هفت امتیاز قبل از آن برنده است ، برنده است.
کمربند در Varamin: کمربند در Varamin یکی از بازی هایی است که معمولاً در روزهای نوروز ، به ویژه 13 آوریل برگزار می شود. برای شروع ، چندین جوان به هم می پیوندند و در ابتدا محدودیت های پاسیوی شکاف را تعیین می کنند که یک دایره را روی زمین می کشند و دو خط را در طرفین ترسیم می کنند. سپس برخی از کمربندها روی زمین گیر می کنند.
بازیکنان به دو دسته مساوی تقسیم می شوند. یک گروه در دایره قرار می گیرد و یک گروه خارج از دایره است. افراد داخل دایره باید کمربندها را از دایره بگیرند و در مقابل ، افراد دیگر از آنها جلوگیری می کردند و از آنها جلوگیری می کردند. یکی از قوانین بازی این است که بازیکنان فقط حق دارند بازیکنان دیگر را روی زانوی خود قرار دهند.
الکس و دالک بازی: بازیکنان به دو گروه تقسیم می شوند و یکی از گروه ها بازی را آغاز می کند. در این بازی ، یک چوب کوچک به نام Dolk ، روی دو قطعه سنگ قرار می گیرد که بیست و دو سانتی متر فاصله دارند. این بازیکن یک چوب بزرگتر به نام Alek را که تحت دوکک است ، پرتاب می کند و گروه حریف را در مقابل خود راه اندازی می کند.
اگر حوض در هوا گرفته شود ، پارچ شلیک می شود ، در غیر این صورت ، بازیکنان مخالف مجبورند آن را از زمین از بین ببرند و آن را به سمت صخره ها پرتاب کنند. این بازیکن همچنین بر روی الک تمرکز دارد تا به دلهایی که به او می آید ضربه بزند.
اگر از بین برود و شکاف بین سنگ ها کمتر از الک باشد ، باز هم می سوزد. اما اگر او توانسته است از طریق ضربه از شر آرایش خلاص شود ، فاصله صخره ها در نظر گرفته می شود: یک ، دو ، سه … سپس حوض ارسال می شود و برای رسیدن به سهمیه دریافت می شود. اگر آنها نتوانند نکات لازم را بدست آورند ، بازی به حریف منتقل می شود.
اگر آنها به سهمیه برسند (به عنوان مثال ، 1) ، هر بازیکن با ضربات یکنواخت کوچک ، دوکل را حساب می کند. سپس ، هر یک ، با تعداد لگد ، کمانش را با یک الک سنگین به جلو می فرستد. اگر حوض در هوا گرفته شود ، گیرنده آن را به منبع می اندازد. سرانجام ، همه تیم های تیم باید به مسافت تعداد ضربات بازی شده در دوکل سفر کنند.
آخرین نقطه دله به سنگها ، توسط بازیکنان حریف ، یکی پس از دیگری ، به عنوان جریمه. هنگامی که آنها دویدند ، آنها باید با صدای “ovoovo” کلمه ای بگویند و این کار را به تنفس ادامه دهند. هر جا که صدای بازیکن بریده شود ، یکی از هم تیمی های او با صدای “Uvoovo” راه خود را ادامه می دهد. اگر در این موارد موفق شوند ، در دور بعدی کنترل بازی را به دست می گیرند و با Sieve کار می کنند ، اما در صورت عدم موفقیت ، دوباره در وسط پاسیو و تعقیب Dolk بازی می کنند.
Game Zo: این یک بازی باستانی است که به دلیل ورود به دنیای ورزش ، بقای خود را حفظ کرده است. این بازی این است که مردم به دو گروه تقسیم می شوند.
در هر گروه ، دو نفر از هر گروه انتخاب شده و با کلمه “Zovovovovov …” و یکی از گروه های مخالف ادامه می یابند. بعضی اوقات ، بازیکنان نیز مسیری از پیش تعیین شده را طی می کنند که می گویند کلمه “Zovovovovov …” و هر گروهی که مسافت کمتری را طی می کند جریمه می شود.
بازی عمو زنجرباف: اول ، دو نفر که از نظر فیزیکدان ، قد و وزن و کمی بزرگتر از دیگران هستند. یکی به عنوان رهبر و دایی دیگر Zanjarbaf. این دو بازیکن دائماً در هر دو انتها قوس دارند و زنجیره ای که سایر بازیکنان ایجاد کرده اند که دست های دیگر را به هم وصل می کنند. رهبر اول به زنجیره دایی می پردازد و سؤالات و پاسخ های شعر را مبادله می کند. در اینجا ، البته ، بقیه کودکان با گروه همراه هستند.
“عمو زنجیر!
آره؟
آیا زنجیره ای از منوی من دارید؟
آره
پشت کوه پرتاب کردی؟
آره
بابا آمد!
چیکار کردی؟
میخ و عبور!
بخور و بیا!
در مورد صدا چطور؟
با صدای گربه! میو ، میو ، میو … »
تا زمانی که عمو زنجیره کارباف نام حیوان را نامید ، این گروه به همراه سایر بازیکنان ، صدای حیوان مورد نظر را می گیرند و زیر دست زنجیره عمو و شخص دوم می گذرانند ، به جز شخص دوم که به کودکان باز می گردد. رهبر دوباره شعر را آغاز می کند و عمو زنجرباف ، نام حیوان ، آن را به پایان می رساند و زیر دست شخص دوم است که از کودکان حمایت می کند و شخص سوم می گذرد. در نتیجه ، شخص سوم پیچ خورده و کودکان پیچ خورده هستند. به طور خلاصه ، این بازی به حدی انجام می شود که همه کودکان زنجیر شده ، زنجیر یا زنجیر شوند. در اینجا رئیس گروه و زنجیره دایی صحبت می کنند:
“عمو زنجیر!
آره؟
آیا زنجیره ای از منوی من دارید؟
بافت!
دادگاه یا قانون؟
بکش و نگاه کن! “
اکنون ، رهبر ، از یک طرف ، و زنجیره دایی ، از طرف دیگر ، بچه ها را ترسیم می کند ، سعی کنید زنجیرها را پاره کنید ، اما کودکان در برابر دستان مقاومت می کنند … تا اینکه زنجیره سرانجام از یک مکان جدا شود. این دو بازیکنی که دستانش باز می شوند پنالتی می شوند و باید هر کاری را که توسط سایر بازیکنان اختصاص داده شده است انجام دهند. به عنوان مثال ، یک دایره یا زمین اجرا کنید.
بازی متوسط: بازیکنان به دو گروه مساوی تقسیم می شوند و یکی از گروه ها در وسط تفریحی کورتارد باقی می مانند و گروه دیگر ، در دو بخش ، به سمت عرضی بازی حرکت می کنند. بازی با پرتاب توپ توسط یکی از بازیکنان جانبی آغاز می شود. گروه جانبی سعی می کند آنها را سوزاند و آنها را نشان دهد و به گروه میانی ضربه بزند. تلاش گروه داخلی نیز برای جلوگیری از توپ توپ است و در صورت سوختن ، آنها به بازی قربانی می شوند و توپ را در فضا می گیرند ، که این یک نقطه است.
Gold and Foring Game: شرکت کنندگان این بازی باید بیش از چهار نفر باشند. در میان آنها ، یکی گرگ و دیگری چوپان است. همه بازیکنان پشت کشیش کمر دیگری دارند. هرچه تعداد کودکان بیشتر باشد ، بازی هیجان انگیز تر است.
گرگ جلوی چوپان و گله پشت سر او متوقف می شود و می خواند:
“من یک جنگنده و یک گله می گیرم.”
گوسفندان همچنین خواندند:
“من حیوان نیستم.”
گرگ دندان را نشان می دهد و می گوید:
“چاقوی من تیز است ، نیش من خوشمزه تر است.
چه خانه خاله؟
از این و آن “
گوسفندان شروع به حرکت به سمت راست و چپ می کنند. گرگ همین کار را می کند تا یکی از کودکانی را که نتوانست با دیگران هماهنگ شود ، بدست آورد. این یکی از گرگ ها است ، کمر گرگ را می گیرد و به جدا کردن گوسفندان از گله کمک می کند و با او شعر می خواند.
۲۴۴۵۷