مقصر اصلی مشکلات “کوچه” مقامات است/ هر استان به تنهایی تصمیم می گیرد/ هیچ کس نمی تواند موسیقی را محدود کند.

Reyhaneh Eskandari: موسیقی ایرانی ، با تاریخ هزاس ، همیشه در قلب مردم و فرهنگ های مختلف این سرزمین بوده است. از موسیقی سنتی گرفته تا ترانه های محلی ، از دقایق باشکوه جشن ها و دقایق قابل توجه غم و اندوه ، این هنر نه تنها داستان را روایت کرده است ، بلکه نشان دهنده احساسات و آرزوهای جامعه ایران نیز است. اما در دنیای امروز ، در مواجهه با تغییرات سریع فرهنگی و اجتماعی ، موسیقی به عنوان یکی از ستون های اصلی هنر با چالش های بزرگی روبرو شده است.
اگرچه ایران مملو از هنرمندان توانمند است که در زمینه موسیقی درخشش یافته است ، اما بسیاری از مشکلات ، مانند قوانین محدود کننده ، مجوزهای سخت و نگرش های تبعیض آمیز ، مانعی برای رشد و سعادت این هنر بوده است. چه در زمینه موسیقی سنتی ، موسیقی منطقه ای ، موسیقی قومی و چه در موسیقی معاصر ، هنرمندان همیشه با موانع مختلفی روبرو بوده اند ، که بسیاری از آنها به دلیل صنایع دستی داخل و دیدگاه های محدود کننده است.
نمونه ای شگفت آور از این اتفاق در روزه “کوچه” رخ داد ، جایی که ، با وجود مجوز لازم آهن ربا داشنتن و فشار بیرونی افراد خاص ، وی حتی اهمیت قوانین غالب را زیر سوال برد. با این حال ، لازم به ذکر است که پس از همه تختخواب ها ، جشنواره Callejón برگزار شد ، اما به دلیل حادثه دلهره آور در بندر شهید رجائی ، برگزارکنندگان بیانیه ای صادر کردند تا یک جشنواره نیمه را صادر کنند تا با مردم همدردی کنند.
این روزها ، اگرچه سند موسیقی در دولت سیزدهم امضا شده است ، ما شاهد تعطیلی برخی کنسرت ها و برنامه های هنری در زمینه موسیقی هستیم ، زیرا آنها مجوز دارند و این با اصل سند موسیقی مغایرت دارد.
در حالی که وزارت فرهنگ و جهت گیری اسلامی و سایر سازمان های دولتی باید نقش مهمی در پشتیبانی و جهت موسیقی ایفا کنند ، متأسفانه ، به نظر می رسد که تعامل بین این دستگاه ها به گونه ای است که به جای حل مشکلات ، مشکلات آنها افزایش می یابد. این وضعیت نه تنها به هنرمندان آسیب می رساند ، بلکه در نهایت منجر به تضعیف فرهنگ موسیقی در جامعه ایران خواهد شد. آیا با همکاری بیشتر بین سازمان های دولتی و هنرمندان ، آیا می توان از آنها برای احیای موسیقی ایران استفاده کرد؟
به این معنا ، ما با هوسانگ جاوید ، یک منطقه و یک نوازنده آیینی گفتگو داشتیم که در آن چالش های سیاست های موسیقی این کشور را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم. این مکالمه را در زیر خواهید خواند.
در سیاست های اخیر موسیقی در کشور ، ما به نوعی سکوت می بینیم. سند موسیقی ملی امضا شده است ، اما به نظر می رسد در عمل موانع زیادی دارد. نظر شما در این مورد چیست؟ آیا فکر می کنید دولت فعلی در تلاش است این سند را پیاده سازی کند ، یا مانند گذشته برخی از صخره ها وجود دارد؟
متأسفانه ، باید بگویم که صخره ها همیشه در این زمینه بوده اند. وقتی از سند موسیقی ملی مطلع شد ، این یک جنبش مثبت محسوب می شد. اما واقعیت این است که در عمل ، مشکلات زیادی برای عملکرد آنها وجود داشت. به عنوان مثال ، جشنواره موسیقی کوچه ، که دارای مجوز بود ، لغو شد و نشانگر مشکلات اجرایی و تفاوت در تصمیم گیری بود. به طور کلی ، در حال حاضر ، هر استان در مورد ملاحظات خاص خود تصمیم می گیرد و این عدم هماهنگی بین نهادهای مختلف مشکل ساز شده است.
هاننگ جاوید
آیا فکر می کنید این چالش ها عمدتاً به دلیل عدم هماهنگی بین استان ها و مؤسسات مسئول است؟
بله ، دقیقاً بسیاری از استان ها ، به ویژه مناطقی که دید مذهبی تری دارند ، از موسیقی استقبال نمی کنند. این دیدگاه فرهنگی موسیقی باید در نظر گرفته شود. بنابراین ، مقامات فرهنگی در هر استان باید با آگاهی از شرایط اجتماعی و فرهنگی منطقه خود تصمیمات بهتری بگیرند. در غیر این صورت ، هنرمندان اشتباه می کنند که منجر به اعتراضات منفی و رویارویی می شود.
در مورد جشنواره موسیقی کوچه ، فکر می کنید در برنامه ریزی چه خطایی رخ داده است؟
جشنواره ها باید با ویژگی های فرهنگی و اجتماعی هر منطقه سازگار شوند. به عنوان مثال ، در برخی از محلات یا استانهایی که ویژگی های مذهبی جسورانه تری دارند ، ممکن است برخی از موسیقی یا برنامه ها مناسب نباشند. این خطا هنرمند نیست ، بلکه برنامه ریزان که باید درک بهتری از فرهنگ و حساسیت های منطقه خود داشته باشند.
بنابراین ، به نوعی ، چنین برنامه ریزی باید مطابق با ویژگی های هر منطقه خاص انجام شود تا چنین مشکلاتی بوجود نیاید؟
دقیقاً اگر برنامه ریزی با درک کافی از فرهنگ منطقه و درک عمیق تر از جامعه هدف انجام شود ، می توانیم جشنواره هایی برگزار کنیم که این هنرمند از کار خود لذت می برد و افراد محلی از این اقدامات استقبال می کنند. در غیر این صورت ، نتیجه فقط استرس خواهد بود.
موسیقی باید بیشتر مورد بحث قرار گیرد. به نظر من ، باید کنفرانس های بی شماری برای حل این موضوعات برای دستیابی به نتیجه گیری قطعی برگزار شود. متأسفانه ، وزارت فرهنگ و جهت گیری اسلامی و سایر مؤسسات فرهنگی علاقه ای به بحث در مورد مشکلات موسیقی ندارند.
جدی ترین آسیب موسیقی در این زمان چیست؟
این عقیده که “این دستور ما است و باید پذیرفته شود” نه تنها مفید است ، بلکه از پیشرفت نیز جلوگیری می کند. هنرمندان درخواست و نیاز دارند که باید مورد توجه قرار گیرد. هنر هرگز نباید محدود شود. موسیقی ایرانی هنوز به دلیل مقاومت هنرمندان در برابر فشارها و محدودیت ها زندگی می کند. این واقعیتی است که هیچ کس نمی تواند انکار کند.
موسیقی ایرانی از لحاظ تاریخی بر بسیاری از چالش ها و تهدیدات غلبه کرده است و هیچ کس نمی تواند آن را محدود کند. اگر این محدودیت ها افزایش یابد ، باید همکاری موثری بین وزارت فرهنگ و راهنمای اسلامی و سایر سازمان های دولتی انجام شود. اگر انجمن های متخصص و علمی شکل بگیرند ، این مشکلات قابل حل است. متأسفانه ، این همکاری ها تاکنون به درستی برقرار نشده است.
موسیقی ایرانی از دیدگاه فرهنگی بسیار غنی است و باید به عنوان یک میراث فرهنگی ارزشمند یاد کند. همکاری بین وزارت فرهنگ و راهنمای اسلامی و سازمان میراث فرهنگی می تواند به حل مشکلات موجود کمک کند ، مشروط بر اینکه نظرات کارشناسان دقیق اضافه شود. موسیقی ایرانی نه تنها برای خوشبختی بلکه برای ابراز غم و اندوه و درد جامعه است. این هنر باید درک و حفظ شود ، نه فشار.
بسیاری از هنرمندان ایرانی حتی در زمان جنگ ، در زمان های مختلف به جامعه و کشور خدمت کرده اند. برخی از آنها حتی فرزندان شهدا هستند و در جبهه بوده اند. متأسفانه ، بسیاری از این هنرمندان اکنون نادیده گرفته شده و سوء رفتار هستند. این نوع برخورد ، به ویژه هنگامی که صحبت از فداکاری و فداکاری هنرمندان می شود ، باعث نارضایتی هنرمندان می شود.
در حال حاضر ، سازمان هایی مانند بسیج هنرمندانی وجود دارند که نقش مهمی در پشتیبانی از هنرمندان دارند. اما اگر هنرمندان نتوانند فعالیت های خود را به راحتی ادامه دهند ، این تضادهای نگرش باعث نارضایتی بین هنرمندان و افراد می شود. ما باید درک کنیم که هنرمندان نیز بخشی از جامعه هستند و نباید به عنوان افراد خارج از جامعه تلقی شوند.
ما باید به هنرمندان و موسیقی کشور احترام بگذاریم ، زیرا آنها در خدمت جامعه بوده اند و همیشه در شرایط دشوار بوده اند. این نوع درگیری ها ، به ویژه در دوره ای که جامعه بین المللی به شدت به ایران تحت فشار قرار می گیرد ، فقط به نفع دشمنان ایران است. به هنرمندان اجازه داده می شود فعالیت های خود را ادامه دهند و به این معنا ، مقامات فرهنگی باید درک بهتری از وضعیت هنرمندان داشته باشند.

تصویر جشنواره Callejones
بنابراین مشکل اصلی تصمیم گیرندگان است؟
بله ، بسیاری از مشکلات این است که کسانی که مسئول این تصمیم هستند فکر نمی کنند خوب و برنامه ریزی ناقص داشته باشند. متأسفانه ، از آنجا که آنها به دیگران کمک نمی کنند ، اکنون فکر می کنند که همه چیز را می توان انجام داد ، و به همین دلیل اتفاق می افتد. به نظر من ، این تقصیر اصلی مقامات است که جشنواره Callejones را خراب کرده است. هنرمند گناهی ندارد. خواهید دید ، هنرمندان دارای دید باز و واضح هستند. اکنون به تعداد هنرمندان خیابانی در زمینه موسیقی نگاه کنید. در واقع ، اگر می خواهیم حساب کنیم ، بسیاری از هنرمندان خیابانی داریم.
به یاد می آورم که در اول و 2 با کمک آقای کامبیز روشن راوهان راوان و دکتر شرییات و آقای فاضل جمشیدی ، ما به دنبال سازماندهی هنرمندان خیابانی هستیم. در آن زمان ، ما حدود 5 هنرمند خیابانی در ایران داشتیم.
ما حتی قصد داریم همانطور که در کشورهای اروپایی انجام می دهند ، آنها را در پارک ها و مکان های ویژه با لباس ویژه سازماندهی کنیم. حتی اگر می خواهید با این هنرمندان عکس بگیرید ، می توانید پرداخت کنید.
مانند آنچه در اروپا یا آمریکا انجام می شود. هنرمندان تحت پوشش قرار گرفتند و با کنترل دقیق می توانستیم کارهای زیادی را برای آنها انجام دهیم ، اما هیچ کس به ما گوش نکرد.
وزارت فرهنگ و جهت گیری به این موضوع توجه نکرد. در آن زمان ، وزارت راهنما منفعل ماند و این نگرش به گروه های موسیقی منجر به هیچ چیز نشد. اکنون که گروه ها ثبت شده و مدرک هنری ثبت شده است ، باید بپرسیم که سود این سوابق برای هنرمندان چیست. این سوابق فقط برای این هنرمندان است که به عنوان اعضای جمهوری اسلامی ایران شناخته می شوند و می گویند که آنها به سیستم و قوانین کشور متعهد هستند. اما هنگامی که آنها این هنرمند را به یک جشنواره یا مکانی برای بازیگری دعوت می کنند ، آنها را در میان اجرا متوقف می کنند. این یک تضاد رفتار است و هیچ یک از اینها مطابق با سند موسیقی نیست. ما باید اعتراف کنیم که آنها باید به هنرمندان اجازه دهند کار خود را انجام دهند ، آنها باید بگویند که همه باید آنچه را که دوست دارد انجام دهد. وقتی هنرمند در این شرایط قرار دارد ، احساس ناراحتی می کند. این هنرمندان فقط می توانند از طریق هنر زندگی کنند. اگر آنها می خواستند کار دیگری انجام دهند ، می توانند به حرفه های دیگری مانند معماری یا ساخت جاده بروند. اما آنها هنر را برای خدمت به جامعه و آرامش ذهن مردم انتخاب کردند.
بنابراین این تناقضات برای هنرمندان بی احترامی است؟
باید به هنرمند احترام گذاشته شود. چنین برخوردی آنها را ناامید می کند. چرا باید با هنرمندان اینگونه رفتار کرد؟ هنرمندانی که سالها به هنر و مردم کشور خود خدمت کرده اند ، نباید آن مقصد را داشته باشند. چرا این مشکلات باید با چندین مرحله مانند ثبت نام ، ارزیابی هنری و عضویت در خانه موسیقی روبرو شوند؟
این مشکل ، به ویژه هنگامی که این هنرمند در جامعه ای زندگی می کند که انتظار دارد او نقش مؤثر ایفا کند ، مشهود است. وزارت فرهنگ و جهت گیری باید به این هنرمندان احترام بگذارد. هنرمندانی که مردم را ترک کرده اند باید بتوانند از هنر خود در سراسر کشور سوء استفاده کنند. در غیر این صورت ، هیچ کس مسئول نخواهد بود. این مشکلات نه تنها باعث نارضایتی می شود بلکه شکاف بین هنرمندان و مقامات ایجاد می کند.
شهید ابراهیم ریزی مرد قانون بود. وقتی سند موسیقی اعلام شد ، او این کار را با تمام چالش ها انجام داد. اما متأسفانه مدیران راهنمایی های بعدی این سند را بهانه های مختلفی زیر سوال بردند. برخی از افراد جامعه موسیقی ، که سند موسیقی را درک نمی کردند ، شروع به اعتراض کردند. این باعث شد سند موسیقی به حالت تعلیق درآید و هیچ کس پاسخ نداد.
اکنون این مورد است. از یک طرف ، هنرمندان خوشحال نیستند ، از طرف دیگر ، جامعه روزنامه نگار سوالات زیادی دارد ، اما در پایان به هیچ کس پاسخ داده نمی شود. همانطور که قبلاً گفتم ، هیچ کس در کشور برای این مشکلات گوش شنوایی ندارد. امیدوارم روزی تمام این مشکلات حل شود و هنرمندان کاملاً مورد احترام باشند.
۵۷۵۷