ترند های روز

کارشناسان IRIB دارای رسانه های جدید و رسانه ها حتی انتقادات حرفه ای را نمی پذیرند

Zeinab Kazemkhah: عباس اسادی ، استاد علوم ارتباطی در دانشگاه المه تاباتابایی ، با اخبار آنلاین در مورد عدم موفقیت رسانه های ملی در برابر بحران صحبت کرد ، از ضعف عموم تا ناتوانی در استفاده از متخصصان واقعی و بومی. وی با داشتن دیدگاه تحلیلی از عملکرد رسانه های ملی ، بر اهمیت استفاده از انواع متخصصان ، روایت های چند لایه و دیدگاه های تخصصی تأکید کرد و با اشاره به لزوم ارائه روایتی دقیق و دقیق در بحران. او به موقعیت های بحرانی اعتقاد دارد ، مخاطب بیش از هر چیز دیگری به تحلیل نیاز دارد. تحلیلی که توسط افراد آشنا با حوزه تجربه ارائه شده است و می تواند درک واضح تری از آنچه اتفاق می افتد ، به جامعه ارائه دهد.

یکی از انتقادات رسانه های ملی در طول جنگ اخیر انحصار وی بود. گفته می شود که رسانه های ملی از تحلیلگرانی که تکراری بودند یا در یک جناح خاص حضور داشتند ، استفاده کرده بودند و یک جناح نسبتاً افراطی داشتند. به نظر شما این انتقاد چقدر است و عواقب انحصار رسانه های ملی چه می تواند باشد؟

بگذارید ابتدا بگویم که نظر من کمی متفاوت است. با این حال ، در زمان های اخیر ، رسانه های ملی همچنین برخی از چهره های اصلاح طلب مانند آقای Mohajerani یا حتی حسن خمینی را به ارمغان آوردند. پسر آقای جالیپور نیز در این برنامه بود.

اما من کاملاً با قسمت دوم صحبت شما موافقم. متأسفانه ، متخصصان بسیار تکراری مورد استفاده قرار گرفتند و کلمات کلیشه ای را ارائه دادند. این تجزیه و تحلیل کلمات جدید و جدیدی نداشت و همین باعث خسته شدن مخاطبان شد

به نظر شما ، مهمترین ویژگی های یک روایت مؤثر و ملی در موقعیت های بحرانی ، مانند شرایطی که اخیراً خرج می کنیم چیست؟ اگر رسانه های ملی بتوانند چنین روایتی را ارائه دهند ، چه می شود؟

این یک بحث مهم است. اول ، خوب است که بگوییم تعریف روایت به همان اندازه در کشور ما دشوار است. بسیاری هستند که می گویند ما باید اولین روایت را داشته باشیم ، در حالی که آنها شناخت و تعریف صحیح ندارند. “روایت اول” به معنای دادن اولین اخبار نیست. روایت فقط یک هشدار نیست ؛ می تواند تجزیه و تحلیل باشد. این می تواند تحلیلی را ارائه دهد که اگر روایت تحلیلی ، جدید و خلاقانه ای باشد ، روایت اول را ایجاد می کند. متأسفانه ، هیچ روایت جدید و تحلیلی در بین IRIB وجود نداشت.

به عنوان مثال ، نماینده مجلس به عنوان یک متخصص آورده شده بود ، و در صحبت های خود بارها ، آقای ترامپ. من به مجری برنامه زنگ زدم ، گفتم حداقل شما باید این را اصلاح کنید. آنها وقتی از طرف مقابل معنای مثبتی داشتند ، از کلمات عمداً یا غیر ارادی استفاده می کردند. در حالی که در فضای جنگ ، اخلاق روزنامه نگاری حرفه ای دیگر معنی ندارد.

یکی از مشکلات رسانه های ملی در این مدت این بود که رویکرد برنامه ها بیشتر به گفتگو بود. این فاجعه در اینجا است که این متخصص برای اظهار نظر در مورد مسائل نظامی گرفته شد ، اگرچه او حتی الفبای نظامی را نمی شناخت. من دو نام موشک را نمی دانستم. در حالی که این حرفه این بود که وی در چنین شرایطی از متخصصان نظامی واقعی استفاده می کرد. چرا کسی که علوم انسانی یا علوم سیاسی را مطالعه کرده است ، ابعاد نظامی را تحلیل می کند؟ مخاطب متوجه می شود که این شخص نمی داند ، کانال را همزمان تغییر می دهد.

در نتیجه ، IRIB متخصصانی را که در جنگ 12 روزه واقعاً متخصص نبودند ، دعوت کرد ، فقط عنوان “دکتر” یا “نماینده مجلس” ، و این عناوین واقعاً برای دعوت از برنامه کافی بودند.

نکته بعدی این است که تمام متخصصانی که در این روزهای بحران دعوت شده اند روی مرکز متمرکز شده اند. یعنی آنها فقط به تهران دعوت شدند. در حالی که ما معلمان برجسته ای در دانشگاه ها از سراسر کشور داریم. IRIB می تواند از شبکه های استانی بخواهد تا به متخصصان استانی کمک کند. به عنوان مثال ، هامدان ، اصفهان ، شیراز ، مشهاد و جاهای دیگر. این کارشناسان می توانند در برنامه آنلاین شرکت کنند یا مصاحبه را ثبت کنند. چرا متخصصان همیشه در پایتخت زندگی می کنند؟ این یکی از مواردی است که مورد انتقاد قرار می گیرد.

نکته دیگر این است که انتقال ایران هنوز نتوانسته است در مناطقی مانند نظامی سازی یا جنگ کار کند. یعنی ما یک سرویس یا بخش تخصصی برای مشکلات نظامی و جنگ نداریم که متخصصان خود را آموزش داده اند. حتی وقتی بحرانی مانند جنگ رخ می دهد ، IRIB فاقد یک سرویس بحران است. نه تنها صدا و یکسان ، بلکه بسیاری از وسایل ما هستند.

در برنامه های تلویزیونی ایران در طول جنگ 12 روزه ، آنها ثابت شدند اما چندین متخصص بودند. یک مجری در همه مناطق نمی تواند روان باشد. گفتگو باید مطابق با حوزه متخصص انتخاب شود تا یک گفتگوی عمیق و چالش برانگیز دنبال شود.

آیا انتقادات به عدم شناخت مخاطب صورت نمی گیرد؟ این یک انتقاد مداوم از IRIB بوده است ، و همیشه گفته می شود که این سازمان تصویری کافی از مخاطب ، نیازها و نگرانی های آن ندارد و این باعث می شود مشکلاتی را که به مخاطب اهمیت نمی دهد ، اشغال کند. نظر شما چیست؟

کاملاً درست است من شخصاً در طول جنگ به چندین کانال خبری رفتم تا یک تحلیل پیدا کنم. اما متأسفانه همه فقط خبر بودند. من حتی برخی از مدیران کانال را ارسال کردم که چرا او تجزیه و تحلیل نکرد ، اما آنها ناراحت بودند. در این مدت من هزاران کانال تلگرام و ITA را دنبال کردم ، اما همه آنها را حذف کردم. چون؟ از آنجا که آنها تجزیه و تحلیل نکردند ، و من در آن دوره مهم به تجزیه و تحلیل بیشتر از اخبار نیاز داشتم. این نیاز بسیاری از مخاطبان در طول بحران به دنبال آن هستند. در این زمان ، مخاطب نه تنها به دنبال اخبار می گردد و به دنبال تحلیل است. اگر رسانه ها تجزیه و تحلیل نکنند ، بیرون می رود و به رسانه دیگری می رود.

سپس ما باید به سمت تجزیه و تحلیل حرکت کنیم. به عنوان مثال ، وقتی صحبت از یک مشکل نظامی می شود ، از متخصص الهیات نباید برای تجزیه و تحلیل آن دعوت شود. کارشناس ادبیات فارسی نمی تواند و تجزیه و تحلیل جنگ منطقی نیست ، این مخاطب است.

بنابراین ، فکر می کنید این فقط برای IRIB نیست؟

بله ، فقط به صدا محدود نمی شود. کانال های تلگرام ، آژانس های خبری و مطبوعات یکسان هستند. این روزها ، روزنامه ها صفحه خود را به افرادی ارائه می دهند که حتی الفبای آن حوزه را نمی شناسند. از آنجا که آنها پزشک هستند ، فکر می کنند می توانند در مورد هر چیزی اظهار نظر کنند.

از طرف دیگر ، وسایل بحث فارسی در مورد خارج از کشور با دروغ ، عملیات روانشناختی و حتی حمایت مستقیم دشمن ، مخاطبان را به خود جلب کرد. به نظر می رسد رسانه های ملی می توانند از این فرصت استفاده کنند تا مخاطبان را بازگردانند. نظر شما چیست؟

من فکر می کنم که رسانه های فارسی خارجی به هیچ وجه رسانه ای نیستند. آنها فقط ترومپت ها را برای یک انتقال خاص منتشر می کنند که درآمد کسب می کند و منافع خود را دنبال می کند. بله ، ممکن است عموم مردم آن را دوست داشته باشند زیرا ، به عنوان مثال ، آنها علیه دولت صحبت می کنند ، آنها شعارها و نفرین می کنند ، اما این بدان معنی نیست که آنها مفید هستند. قلب مخاطب می تواند خنک شود ، اما بعداً همان رسانه ها مضر خواهند بود. اما مخاطب نیز باید در رسانه ها سواد داشته باشد. شما باید تعیین کنید که این بدان معناست که اطلاعات معتبر و صحیح به شما می دهد و چه چیزی به آنها دروغ و دروغ می دهد. وقتی گرسنه است ، او اولین اتاق غذاخوری را در راه خود انتخاب نمی کند و به دنبال مکانی برای تهیه غذاهای با کیفیت و سالم است. رسانه ها نیز همینطور هستند. شما فقط نباید به دنبال اخبار باشید. درخواست تجزیه و تحلیل و تفسیر.

نکته دیگر این است که حتی کارشناسان رسانه های خارجی فارسی تکراری هستند. چندین نفر خاص با همان کلمات و تجزیه و تحلیل تکراری وجود دارند. البته رسانه های ملی همین مشکل را دارند. کارشناسان همه تکراری و کسل کننده هستند. این باعث می شود مخاطب زحمت بکشد.

در پایان ، اگر می خواهید بازسازی رسانه های ملی را در اولویت قرار دهید ، چه اتفاقی می افتد؟

من کاملاً با روش فعلی مخالفم. این افراد نمی دانند. آنها نتوانستند خبرنگاران حرفه ای را در زمینه جنگ آموزش دهند. حتی وقتی من دعوت و انتقادی هستم ، سخنان من منتقل نمی شود. می خواهم تصور کنم که در اتاق فکر هستم. اما وقتی آنها از پذیرش انتقاد حرفه ای خودداری می کنند ، چه فایده ای دارد؟

شما به وسایل معتبر جهان به عنوان لوموند فرانسه نگاه می کنید ، ویرایشگر هر ساله دو یا سه کتاب را منتشر می کند. اما در رسانه های ما ، ویراستاران حتی کتابی نمی خوانند. چه تعداد از ویراستاران ما تاریخ جنگ را خوانده اند؟ در مورد جامعه شناسی جنگ چطور؟ آیا روانشناسی جنگ را می شناسید؟ روزنامه نگاری فقط مصاحبه نیست. باید حوزه علمی و نظری وجود داشته باشد.

5959

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا