ترند های روز

آموزش یا کار ؛ دو شکل دشوار کودکان در مناطق خصوصی

این آمار نه تنها منعکس کننده چالش های ساختاری در زمینه آموزش است ، بلکه بازتاب نابرابری های اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی است که کودکان را از آموزش و پرورش منحرف می کند و منجر به بازار کار می شود. براساس گزارش های موجود ، استانهایی مانند سیستان و بلوچستان ، خوراسان رازاوی ، تهران ، خوزستان و آذربایجان غربی بالاترین سطح تحصیلات را دارند. این شرط نشان دهنده تأثیر مستقیم عوامل اقتصادی و توسعه نیافته در دسترسی کودکان به آموزش است. از دیدگاه حقوقی ، مطابق با ماده 5 کنوانسیون حقوق کودک ، هر کودک حق دارد از آموزش ابتدایی رایگان و اجباری بهره مند شود. با این حال ، آمار موجود نشان می دهد که این حق در ایران با چالش های جدی روبرو است.

براساس دفتر سرشماری ایران ، در سال تحصیلی 4-5 ، تعداد دانشجویان آموزش و پرورش به 6،800 رسیده است. از این تعداد ، 6000 نفر در دبستان ، 6000 در دبیرستان اول و 6000 نفر از مدرسه خارج شده اند. علاوه بر این ، نظرسنجی ها نشان می دهد که 5 ٪ از کودکان در آموزش و پرورش در پنج استان سیستان و بلوچستان ، خوراسان رازاوی ، تهران ، خوزستان و آذربایجان غربی قرار دارند. فقر یکی از اصلی ترین دلایل بقا در ایران است. براساس گزارش ها ، 5 ٪ از سرکوب ها مربوط به دهکده های درآمد شرکت است. در برخی مناطق ، به ویژه در استانهایی مانند سیستان و بلوچستان ، ساختارهای فرهنگی و اجتماعی مانع از ادامه تحصیل پسران ، به ویژه دختران می شوند.

فقدان مدارس آموزشی و امکانات در مناطق خصوصی نیز یکی از عواملی است که بر بقای آموزش تأثیر می گذارد. در برخی مناطق ، کودکان به دلیل فاصله طولانی تا مدرسه یا عدم وجود امکانات کافی از مدرسه خارج می شوند. کودکان زنده مانده مشکلاتی از قبیل کاهش عزت نفس ، احساس بی فایده و افزایش خطر اختلالات روانی دارند. بقای آموزش منجر به افزایش تعداد کودکان می شود. براساس برآوردها ، تعداد واقعی کودکان شاغل در ایران بین 2 تا 6000 است. مطابق با ماده 5 کنوانسیون حقوق کودک ، هر کودک حق دارد از آموزش ابتدایی رایگان و اجباری بهره مند شود. با این حال ، آمار موجود نشان می دهد که این حق در ایران با چالش های جدی روبرو است.

بقای آموزش و کار کودکان در ایران یک پدیده چند جانبه است که مبتنی بر عوامل اقتصادی ، فرهنگی و ساختاری است. افزایش تعداد بازماندگان آموزش و پرورش ، به ویژه در مناطق کمتر توسعه یافته ، حاکی از نیاز فوری برای بررسی سیاست های آموزشی و اجتماعی کشور است. از نظر روانشناختی ، فرزندان آموزش و پرورش با مشکلاتی مانند کاهش عزت نفس ، احساس بی فایده و افزایش خطر اختلالات روانی روبرو هستند. از طرف دیگر ، ورود زودهنگام به بازار کار ، آنها را در معرض سوءاستفاده ، سوءاستفاده و صدمات جسمی و روحی قرار می دهد. برای مقابله با این بحران ، پیشنهاد می شود:

1. توسعه و اجرای سیاست های پشتیبانی برای خانواده های کم درآمد برای کاهش فشار اقتصادی و جلوگیری از ترک کودکان از آموزش.

2. افزایش دسترسی به آموزش با کیفیت در مناطق خصوصی از طریق توسعه زیرساخت های آموزشی و جذب معلمان با تجربه.

3. اجرای برنامه های آگاهی برای والدین و جامعه در مورد اهمیت آموزش و معایب کار کودکان.

4. تقویت و اعمال قوانین مربوط به ممنوعیت کار کودکان و حمایت از حقوق آنها.

5. تعامل همکاری بین سازمان های دولتی ، سازمان های مردم نهاد و جامعه مدنی برای ارائه راه حل های جامع و پایدار.

تحقق این اقدامات مستلزم تعیین ملی و همکاری های یکپارچه برای ایجاد آینده ای روشن تر برای کودکان ایرانی است.

* وکیل ، استاد دانشگاه و محقق حقوق بین الملل

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا