ترند های روز

چرا مولانا، چرا حالا؟ – اخبار آنلاین

به گزارش خبرگزاری فارسیرو، 17 مهرماه به عنوان روز بزرگداشت مولانا در تقویم رسمی کشورمان به ثبت رسیده است و به همین مناسبت مقاله ای از سید حسین نصر نویسنده و فیلسوف فلسفه درباره مولانا منتشر شد. ، با عنوان “چرا مولانا، چرا حالا؟” در سال 1376 در مجله گلستان به چاپ رسید و دوباره منتشر خواهد شد.

به گزارش ایسنا، سید حسین نصر با طرح این سوال که چرا با وجود آشنایی روزافزون در غرب با اندیشه حکیمان و عرفای اسلامی و دیگر مذاهب شرق، چنین اقبال گسترده ای نسبت به آثار مولانا در آمریکا و… مشاهده می شود. اروپا آیا کتابهای اشعار مولانا به زبان انگلیسی بیشتر از هر شاعر انگلیسی زبانی که از لحاظ شعر و شعر بسیار غنی است، می فروشد؟ او نوشت: «کسانی هستند که ظرایف دانش را بیان کرده اند و سخت ترین پرسش های فلسفی و کلامی را حل کرده اند، کسانی هستند که اسرار زندگی انسان و اصل آفرینش را به زبانی ساده و در قالب داستان آشکار کرده اند. کسانی هستند که گوهر وجودی انسان را آشکار کرده اند و عظمت حقیقت انسان را در پرتو حق تعالی آشکار کرده اند نبوت و ولایت و رسالت و در دامان فرهنگ ایران اسلامی هستند، بزرگانی که لطیف ترین اندیشه های فلسفی و عرفانی را در قالب اشعار دلنشین عرضه کرده اند و سخنان خود را در باب حق پنهان کرده اند، اما کیست که همه را در هم آمیخته است. این خصلت ها را با عشق به خدا ساخته و راه رسیدن به خانه را چنان محکم هموار می کند، اما ملا روم، این روح مقدس که هنوز دل ها و دل ها را عوض می کند. برکت وجودشان راهنمای طالبان به سوی حقیقت است.

مولانا پیام‌آور آشتی رنگ‌هایی است که اسیر محدودیت‌های دنیاست و سخنوری در جستجوی تعالی انسان. نیکوکاری که هرگز تمایز بین انساندوستی و نیکوکاری را فراموش نکرده و همواره به یاد داشته که انسان دوستی واقعی لزوماً باید مبتنی بر خدا باشد. بشریت غربی پنج قرن است که انسانیت را جایگزین خدا کرده است و اکنون باید با عواقب این گناه بزرگ در قالب بحران های وحشتناکی روبرو شود که موجودیت مردم را تهدید می کند. مولانا حامل پیامی مبتنی بر انسان دوستی در دنیایی است که بُعد متعالی آن همواره در مرکز جهان بینی او قرار دارد و این صفتی است که جویندگان جهان معاصر را به سوی خود جذب می کند.

در دنیایی که عشق و محبت پوشیده نیست، مولانا سفیر جهان عشق است و کلامش سفیر سیمرغ است که در کوه کافی ساکن است، از آنجا که آب رحمت بر جویبارهای جهان خاکی جاری است. . مولانا در دنیایی که آغشته به زشتی است و زیبایی در آن تجمل شده است، اهمیت اساسی زیبایی را بیان می کند و اوست که جلوه خوبی را در زیبایی می بیند و به ما یادآوری می کند که خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. برای او هر تجربه زیبایی دریچه ای به سوی زیبایی مطلق و یادآور آتش سوزان عشق اوست.

مولانا فقیه و حکیم، شاگرد همه دانش های زمان خود از نجوم تا فلسفه بود، اما مولانا بیش از هر چیز عارف اسرار الهی و عاشق واقعی سوخته ها بود که خام و خام می پخت. پخته شده را سوزاند. .

با توجه به بحران عمیق و بی سابقه جامعه غربی امروزی و جوامع بشری دیگر و با توجه به این که بشریت امروزی به نام آزادی به راحتی می توان به پاسخ این سوال که اکنون چرا توجه کرد و لزوم بازگشت به افکار و اندیشه های مولانا را مطرح کرد. به درستی که سخنان این مفسر جهان نامرئی و شاهد عشق که هم افلاطون است و هم جالینوس پزشک روح و ذهن و روح و جان، راه گریز از ورطه است. از نابودی و نیستی و نوری است به سوی آسمان بیکران عالم درون و نردبانی برای بالا رفتن به بام جهان».

۵۷۵۷

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا