کودکان نمی توانند کتابهایی را که دوست دارند بسازند

در چنین روزهایی ، من هر سال در آن روزها صبر می کنم و به نمایشگاه می روم. در سالهای اخیر ، دو دوره از این رویداد بزرگ در نزدیکی پناهگاه امام خمینی برگزار شد. اگرچه مسافت طولانی بود ، مردم پرشور بودند و حضور پررنگی داشتند. در چنین لحظه ها و مکان ها می توانید نویسندگان زیادی را ببینید. او آنها را ملاقات کرد. او نقل مکان کرد و چندین کتاب انتشار خریداری کرد.
شور و شوق بازدید کنندگان شیرین و دلپذیر است. دیدن دوستداران کتاب برای نویسندگان و شاعران خاطرات شیرینی می بخشد. ای کاش در طول سال با کتاب ها و کتاب ها و انتشار کتاب ها در مورد چندین بهانه. من دوست دارم که کتاب های کتاب به صفر نرسد! برداشت کتاب در پانصد نسخه ، گاهی اوقات حتی صد نسخه برای من ، صفر است. تلخ است دردناک است در سالها ، اولین کتاب من با بیست و دو هزار نسخه در نسخه اول و دوم ساخته شد و یازده هزار نسخه در نسخه سوم در سه سال.
پس چرا؟ آیا مردم از کتاب دور هستند؟ هیچ کس کتاب نمی خواند؟ آیا فضاهای مجازی جایگزین کتاب می شوند؟ دلایل ممکن است یک ، دو نباشد. کتابهای گران قیمت ، وضعیت بسیار بد اقتصادی خانواده ها ، یکی از بزرگترین بلایای طبیعی است! و اوه ملتی که از کتاب خارج می شود و می رود. کتاب ها می توانند از ریختن خون و نشت جلوگیری کنند. کتابها می توانند به گذشته به گذشته یا کهکشان ها منجر به انسان شوند. با فضاهای ناشناخته آشنا شوید. آنها می توانند مردم را به عشق و عشق سوق دهند. آنها انسانهای تنهایی را به ارمغان می آورند. کتاب ها دوستان ساکت و ساکت هستند که همیشه می توانند به انسان کمک کنند. کتاب! در کشور ما ، ما به طرز عجیبی در گوشه انبار تحریریه دفن شده ایم. هنگامی که یک کتاب ارائه نشده و تبلیغ نمی شود ، وقتی جایی برای حمایت از کتاب و نویسندگان وجود ندارد ، انتظارات بیشتری وجود ندارد. بسیاری از نویسندگان در گوشه و کنار خانه ها می نشینند و غم و اندوه را انجام می دهند و صدای آنها جایی نیست. آنها صدا ندارند. آنها ساکت هستند. بعضی اوقات ، بسیاری از نویسندگان همان چیزی هستند که در رمان و داستانهای آنها نوشته شده است. اما این درد ، درد و درد است.
کتاب ها باید تبلیغ شوند. در جداول تبلیغاتی بزرگ و کوچک در سطح شهرها و جاده ها ، تصاویر پوشش باید فریاد بزنند: “ما آمده ایم. بخوانید. این به سادگی از خواندن ما سود می برد.” از انجام آن امتناع ورزید. نمایشگاه نیز همینطور است. بعضی اوقات ، فقط چند کتاب و برخی از نویسندگان در دیوارها و دیوارها نقش دارند. تصاویر او در نقاط تکرار می شود. ای کاش مخاطب اصلی کتاب ها و افرادی که در این هنرها نقش داشتند و افزایش می یافتیم. آنها می خواستند و گفتند که به دنبال چه چیزی هستند. در این نمایشگاه بارها ، برخی از افراد برای پیاده روی ، راه رفتن و غذا خوردن و نوشیدن آمده اند. مخاطبان وجود دارند که بعضی اوقات عاشق کتاب هستند. اما چه کتابی با جیب های خالی پیش می رود؟ آنها می دانند که اگر فقط دو کتاب تولید کنند ، فردا توسط غذای خود به دام می افتند. کودکان نمی توانند کتابهایی را که دوستشان دارند تولید کنند. غمگین و دلسرد از بازگشت به خانه. تمام حواس و افکار آنها در آنجا باقی می ماند. این ظلم است. ظلم و ستم که بسیاری ممکن است درگیر آن باشند. گران قیمت درگیر هستند. فقدان کتاب در سبد خانواده نقش دارد. اما آمدن و وقایع زیبا هستند. شیرین است به خصوص برای کودکانی که با فضای نمایشگاه آشنا هستند. آنها همچنین می توانند در بازی ها شرکت کنند و هدیه دریافت کنند.
در سالهای اخیر ، IRIB نقش برجسته تری در نمایشگاه کتاب ایفا کرده است. تیزر منتقل شد. اطلاعات ساخته شد نمی دانم ، شاید قاضی عجله داشته باشد! هنوز چند روز تا ابتدای این جایزه بزرگ وجود دارد و کارها انجام خواهد شد. من خوشحال شدم که پس از چهار سال انتظار هفته گذشته ، پس از یکی از رمان های من ، “دختر ترامپ این مرد است” در این نمایشگاه ارائه شد. اما به نظر می رسد “محراب قلم” به عنوان سردبیر کتاب در طول نمایشگاه چنین برنامه هایی ندارد. این می توانست یکی از راه های معرفی رمانی باشد که آنها نمی خواستند.
ما منتظر ابتدای این دوره از نمایشگاه بین المللی کتاب هستیم. منتظر روزهای خوب ، مضطرب ، شاد و مرموز.
با احترام
حسن احمدی ؛ کودکان و نوجوانان
۵۷۵۷