ترند های روز

چه کسی سفر “ماه عسل” را اختراع کرد؟ / روایت های جذاب از اولین «ماه عسل» جهان

به گزارش خبرگزاری اخبار آنلایندر میان مراسم های رایج در ازدواج امروزی، سفر ماه عسل از همه جالب و فراموش نشدنی است. ارزش این را دارد که به تاریخ این سنت شیرین برگردیم و ببینیم چه کسی اولین بار آن را اختراع کرده است.

ماه عسل ابتدا در اروپا و آمریکا رایج شد و به تدریج در خاورمیانه رواج یافت. به مناسبت صدمین سالگرد این سنت جذاب، در سال 1342 احمد مرعشی، مترجم مطبوعات، مقاله ای را در جراید خارجی درباره تاریخچه آن منتشر کرد که در مجله «سپید و سیاه» در 5 اسفند به چاپ رسید. 42. می توانید بخش هایی از آن را در زیر بخوانید:

تا صد سال پیش، یعنی تا سال 1863. [۱۲۴۲ خورشیدی برابر با پانزدهیمن سال سلطنت ناصرالدین شاه قاجار] سفرهای ماه عسل هرگز محبوب نبود. فقط در قرون وسطی سلاطینی بودند که به ماه عسل می رفتند. اما البته اسم آن سفرها را نمی شد ماه عسل گذاشت و در واقع سفرشان نوعی وظیفه در قبال ملت بود. زیرا در آن روزگار مطبوعات و رادیو و تلویزیونی برای چاپ عکس ملکه ها وجود نداشت، لذا سلاطین پس از ازدواج مجبور بودند در قلمرو خود سفر کنند تا مردم ملکه خود را ببینند و با او آشنا شوند.

چنین مقامی امروز در برخی از کشورهای آسیایی از جمله کشور «سیک کیم». [۱] در کوهپایه های هیمالیا رواج دارد و پادشاه سیخیم که اخیرا با یک دختر اروپایی ازدواج کرده بود، رسم فوق را با دقت اجرا کرد.

پیش از این در سال 1850، شروع یک سفر ماه عسل اقدامی بی سابقه بود. هرکسی که چنین «دیوانگی» می‌کرد و پول‌هایش را بیهوده «هدر می‌داد»، همه جا به او اشاره می‌شد. اساساً مردم نمی توانستند سفر کنند زیرا کارمندان و کارگران مرخصی سالانه یا مرخصی نداشتند. علاوه بر این، درآمد آنها برای یک سفر تفریحی کافی نبود و به علاوه، وسیله ایاب و ذهاب برای همه وجود نداشت.

یکی از کسانی که با وجود این موانع و مانع بزرگتر یعنی مخالفت مادرش به ماه عسل رفت، بیسمارک بود که بعدها صدراعظم آلمان شد و صدراعظم آهنین نام گرفت.

در سال 1849 بیسمارک با زنی به نام یوهانا ازدواج کرد و توانست مخالفت مادرش را نادیده بگیرد و راهی سفر شود. او در نامه‌ای که از سالزبورگ برای مادرش فرستاده است، نوشته است: «خوشحالم که علی‌رغم مخالفت مادر عزیزم که در نامه‌ای به من هشدار داده بود که به سفر نروم، اقدام کردم. زیرا با وجود خوشحالی و لذت. مبلغ الان 15 روزه تو جاده تا امروز که 16 هست 170 تا “رایش تالر” خرج کردیم و به جایش تو جاهای گرون موندیم… فکر کنم دو تا دیگه به ​​سفرمون ادامه بدیم؟ یا سه هفته نه. من فکر می کنم هزینه های ما از 400 رایشتالر بیشتر است.

در آن زمان، 400 رایشتالر پول هنگفتی بود و می شد برای خرید یک خانه کوچک استفاده کرد. اما در آن زمان تنها تعداد کمی از مردم به اندازه بیسمارک برای انجام چنین سفری پول داشتند. بین سال های 1850-1860 متوسط ​​درآمد عمومی به یک دوازدهم درآمد عمومی فعلی نمی رسید، در آن زمان فقط دانشجویان و راهنمایان توریستی بودند که به سفر می رفتند. خردمندان ترجیح دادند در خانه بمانند.

در سال 1863، درست صد سال پیش، لوئیس و کار استانکن، دو برادر ساکن اوتماخو، آلمان، اولین شرکت ماه عسل مقرون به صرفه را افتتاح کردند. از آن سال به بعد، با افزایش درآمد عمومی، سفرهای ماه عسل در آلمان و سراسر اروپا رایج شد. شاعران و نقاشان از سفر ماه عسل به عنوان منبع الهام استفاده می کردند و دختران بیشماری آرزو داشتند که عروس شوند و به مکان های دور سفر کنند.

اما دختران آن زمان با دختران آن زمان فرق داشتند. دختری که در سال 1904 ازدواج کرد و به ماه عسل رفت و در حال حاضر یک پیرزن 81 ساله ساکن آلمان است، ماه عسل خود را اینگونه توصیف کرد:

– در سال 1904 من دختری 22 ساله و شوهرم مردی 32 ساله بودم. در آن زمان در دانشگاه شهر کوچکمان تدریس می کردم. ما خیلی عاشق بودیم، اما محدودیت های آن روز به ما اجازه نمی داد از آزادی های نامحدود امروزی لذت ببریم. بالاخره با عشق ازدواج کردیم. شوهرم مرد مهربان و حساسی بود و من دختری بودم با چشم و گوش بسته که هنوز مخفیانه با عروسک هایم راه می رفت و وقتی به سفر ماه عسل رفتیم عروسک هایم را هم در چمدانم گذاشتم. خیلی خوشحال بودم چون اساسا اولین بار در زندگی ام بود که به سفر می رفتم. به محض ورود به مونیخ در یک هتل کوچک زیبا اقامت کردیم. مدیر هتل وقتی فهمید ماه عسل هستیم خیلی به ما لطف کرد اما من خیلی خجالت کشیدم. من ناگهان خیلی ترسیدم زیرا اولین بار بود که قرار بود در اتاقی با یک مرد تنها باشم. در رویاهای سفر ماه عسلم هرگز تصور تختخواب را نمی دیدم. بالاخره لباسم را درآوردم و روی تخت افتادم و فکر کردم ازدواج است اما لحظه ای بعد از رختخواب بیرون پریدم و در حالی که می لرزیدم و گریه می کردم لباسم را پوشیدم. خیلی ترسیده بودم چون هیچ کس در مورد تخت ازدواج به من نگفته بود. شوهرم که خونسردی خود را از دست نداده بود سعی کرد مرا آرام کند اما من آنقدر ترسیده بودم که فقط یک فکر دیگر در سرم بود و آن دور شدن از آن مرد بی سواد و وحشی و بازگشت به خانه بود. بالاخره همسرم مجبور شد به من گوش دهد. آن وقت شب بیش از یک ساعت در اتاق انتظار ایستگاه نشسته بودیم و منتظر قطار شب بودیم. ما هرگز در جاده صحبت نکردیم، زیرا من آنقدر روزهای سختی را می گذراندم که همسرم جرات صحبت کردن را نداشت. نیمه شب بود که به خانه رسیدیم. زنگ را زدم، پدرم در را برایمان باز کرد و پرسید اگر اتفاقی افتاده چرا برگشتیم؟ بدون اینکه جوابی بدم ازش فرار کردم و توی راهرو به گردن مادرم آویزان شدم و بین هق هق به او گفتم: “مادر! من هرگز نمی توانم با این غول صحرا زندگی کنم. او مثل وحشی ها می ماند. ” مادرم مرا با خود به اتاق برد و تمام نیازها و تشریفات ماه عسل را برایم تعریف کرد. او چیزهایی را برای من خواند که بیشتر دختران پانزده ساله امروزی می دانند. وقتی سحر شد، من و شوهرم دوباره دست در دست هم به ماه عسل رفتیم.

در اوایل قرن 19 و اوایل قرن 20، شهر Sonnemünde در آلمان پایگاه ماه عسل برای مسافران بود، اما کسانی که توانایی مالی آن را داشتند به ونیز در ایتالیا رفتند، سوار بر یک گوندولا (نوعی قایق) شدند و در امتداد مسیر سفر می کردند. کانال و صدای تله کابین را شنیدم.

ابتدا مدتی بعد از ازدواج به ماه عسل می رفتند، اما پنجاه سال [از ۱۲۹۲ خورشیدی] رفتن به ماه عسل در همان روز عروسی رایج تر شد. پس از اتمام مراسم عروسی، عروس و داماد سوار قطار، ماشین یا هواپیما می شوند و با هم به سفر می روند.

اما گاهی اوقات موانعی وجود دارد. خلبان یکی از هواپیماهایی که عروس و داماد را برده بود گفت:

– در حال پرواز بر فراز آسمان بودیم که مرد جوانی با نگرانی به سمت کابین ما دوید و فوراً خواست تا با من صحبت کند. وقتی او کمی آرام شد، برای من توضیح داد: “من و دوست پسرم به موقع به کلیسا رسیدیم، اما زمانی که منتظر بودیم خبری از کشیش نبود. ظاهرا راه مسدود شده بود و او در جاده گیر کرده بود. هواپیما در شرف پرواز بود یا باید از عقد رد می شدیم و سوار هواپیما می شدیم یا باید از هواپیما می گذشتیم و منتظر کشیش بودیم و باید گزینه اول را انتخاب می کردیم. سفر ماه عسل بدون دغدغه ما. به وضعیتش خندیدم اما چاره ای نبود. از رادیو با فرودگاه تماس گرفتم. قبل از فرود، یک کشیش ظاهر شد و با آن دو در هواپیما ازدواج کرد.

آمریکایی ها هم برای رفتن به ماه عسل عجله دارند. کشیش هنوز ازدواج با این زوج را تمام نکرده است، آنها سوار ماشین می شوند و به سرعت به سمت آبشار نیاگارا حرکت می کنند.

توجه:

[۱]. سیکیم ایالتی در شمال شرقی هند است که در دامنه‌های هیمالیا قرار دارد.

۲۵۹

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا