“پدر” Abolfazl Jalili ؛ “Forough” آنقدر تسلیم نشد
فیلم “Sayad” به کارگردانی جاواد افشار ، بخشی از زندگی سید شیرازی را داشت که از تنش سیاسی بیشتری برای بازسازی یک درام خبر داد. نقطه ضعف اصلی این نوع کار ، نوشتن اسکریپت هایی است که می خواهند بر اساس پروژه و تحقیقات وارد یک درام شوند ، چیزی که ما هرگز ندیده ایم و انجام نداده ایم. زیرا “شخصیت” به عنوان ستون اصلی این آثار باید وابستگی داخلی داشته باشد ، نه لوازم جانبی ایدئولوژیک. یعنی شخصیت مبتنی بر وقایع موجود در زمین با شخصیت های دیگر صحبت می کند ، نه بر اساس ایدئولوژی ذهن سازنده این آثار. فیلم هایی که به طور کلی توسط نهادهای دولت و نظامی دستور داده شده تا شخصیت های جنگ را برجسته کنند ، اما هنوز به دست نیامده اند و کار درخشان و تأثیرگذار انجام شده است.
بازی خون ؛ شلوغ
فیلم دوم “بازی خون” نیز از این قاعده مستثنی نیست.
فیلمنامه آشفته است و می خواهد در دو ساعت همه طرف بازی و در تاریخ را فشرده کند که این اتفاق نمی افتد. برای ساختن چنین آثاری ، یا موافقت ، یا به عبارت دیگر ، فیلمنامه یا نیروهای مخالف دولت پارک شده ، در اینجا مائوئیست هایی که در جنگل ساکن هستند ، باید با تنش های این روند و عدم موفقیت و شکست آن روایت شوند ، OO ناکام است ، یا روایت موضع و نیروهای دولتی مبنی بر روایت دولت و نیروهای دولتی. برای گفتن اینکه هر دو طرف این زمینه ، در یک فیلم عملاً غیرممکن است و فیلمنامه از تعدد شخصیت و شکست رنج می برد.
نکته دیگر یک اصل اقتصادی در رویدادهای واقعی است که فیلمنامه نویس و تولید کننده باید در هر درگیری نظامی که اطلاعات استراتژیک نیروهای میدانی ، عامل تعیین کننده تجهیزات نظامی و سلاح ها نیست ، در این فیلم ایجاد شود. یک احساس غیرقابل توقف.
اصل اقتصادی هزینه و سود برای همه چیز مهم است ، برای یک جنگ شهری و برای شکست 4 نفر (تمام نیروی واقعی درگیر در تاریخ امال) اگر 6000 گلوله را خرج کنید ، عملاً گم شده و گم می شوید. در یک جنگ شهری ، اگر بیش از مزایای ضربه زدن به قدرت مهاجم خود صرف کنید ، میزان تلفات تعیین کننده خواهد بود ، عملا که نشان می دهد نیروها ناتوانی و عدم هوش در نیروی مخالف و عدم وجود استراتژی و عدم وجود استراتژی و استراتژی و استراتژی و این فیلم نشان داد که نیروهای دولتی به دلیل عدم توانایی آن ، احساس بودن در دست این سیستم را داشتند و فیلم به خودی خود تبدیل شده بود و بودجه آن چه هزینه ای داشت. سه نفری که هیچ نیرویی اشرافی در منطقه و غیره ندارند. آنها بومی یک جنگل هستند ، اما نیروهای بومی که باید از اطلاعات و توانایی های سازمانی برخوردار باشند ، هزینه سنگینی به دست نیاوردند. می خواهد قهرمان قهرمان با فریاد و فریاد زدن نیست ، بلکه هوش از ظرفیت و استفاده از فرصت های زمانی برای ساختن قهرمان و ضد هرو فیلم ، حتی نیروهای امنیتی ، بیشترین امور ذهنی را درگیر می کردند امور ذهنی اساسی و بدون نقشه روی زمین برای برخورد به حریف.
این قبیله نابارور اگر کوتاه تر باشد
Sun Buros ، یک فیلم ساده در یک شهر با روایت عجیب و غریب ، افرادی که نان شب ندارند ، تا حدودی بالاتر از استاندارد زندگی خود هستند. آنها در آن روستای دور افتاده به سینما متوسل شده اند. طنز با این حال ، سونور تکرار می شود. کار برای دستیابی به اثر.
Abolfazl Jalili و Frasinma
اما فیلم مهم روز اول Abolfazl Jalili بود. Abolfazl Jalili یک درونگرا است که زندگی می کند و سپس دنیای خود را ایجاد می کند. شاید گفتن یک خاطره برای کمک به گفتن منظور من ، حدود پنج سال پیش ، قرار بود مکالمه مختصری با Abolfazl Jalili داشته باشد. جهان و آنچه من می خواستم. او همان گفتگوی ساده را به یک پروژه دوستی و یک تجربه و زندگی تبدیل کرد. دعای درخشان که او گفت دور از دنیای من بود. آنچه در هنر ایجاد می شود ، مانند “فرات” ، جرگه گروتوفسکی (مدیر شهیر لهستانی) ، او و گروهش یک تئاتر با یک سری مخاطبان ساختند و تقریباً شش ماه همکاری مداوم داشتند و در پایان. زندگی فراتر از تئاتر بود که در آن تئاتر نیز اتفاق افتاد.
ای من هاتاین منهای و بالها را خواهم داشت. این نوع الگوی باتجربه با سینما متفاوت است. بگذارید نمونه ای از جلییلی را در فیلم دیگری برای شما تعریف کنم. او گفت که او شبی می خواهد که باید از ماه و ابر ساخته شود. باد و آنچه را که من از دست می دهم انجام دهید ، و در اواسط شب به فیلمبردار جالیلی می گویم که آنچه شما می خواهید اتفاق افتاده است ، آن نمای را ضبط نکنید و جلییلی فیلمنامه را ثبت نام کنید. آن لحظه و آن مکاشفه برای جلیلی و گروهش اتفاق افتاد ، این برای او کافی است.
اما فیلم فیلم متفاوتی از این فیلمساز است. و آنچه شما باید انجام دهید ، این سکانس و چنین سکانس هایی در این فیلم همان چیزی است که در رویای شخصیت ها اتفاق می افتد یا اینکه در آینده اتفاق می افتد واقعی نیست ، بلکه فراتر از زمان و ذهن برای درک منطق فیلم است.
این رگ آبی نبود با لطفا
آخرین فیلم ، The Blue Wain ، مربوط به زندگی Farokhzad ، شاعری است که شاعرانه زندگی می کرد و بود. البته این فیلم هیچ ارتباطی با مضامین و دنیای زندگی نداشت ، اما تا حد تنش و اعمال. این واقعیت که یک زن یا مرد باید خارج از قوانین خانواده عمل کنند ، با این کار شروع نشده و او را پایان ندادند. این رفتاری است که حتی در کتاب مقدس ذکر شده است ، که در داستانهای بی شماری از جهان باستان تا به امروز روایت شده است ، از تاریخ یوسف و زولیخا گرفته تا داستان های مهاباراراتا و شهنومه زنانی که در خارج از آن دوست داشته اند خانواده. اما مشخصه فاجعه این بود که او این عمل را عاشقانه می کرد.
تعدد توالی ها باعث ایجاد جوهر تنش ، ناامیدی و ناامیدی از چهره نمی شود ، بگذارید نمونه ای از سینما را برای شما تعریف کنم تا آنچه را که می خواهم با آهنگ و جوهر تنش ، “کار” عباس کیارستامی نشان دهم نشان دهد این هیچ یا 2 نقطه ای دیگر ندارد. اما جنسیت کودکان کودکان ، که از خانه ، نوع کار در خانه و رفتار پدر مادران ، مافیای درونی می کند که مخاطب در ابتدای لبخند می تواند داشته باشد. اما در پایان او به زندگی خودش نگاه می کند. ضرب آهنگ از این نوع آثار ناشی می شود ، نه با تظاهرات و بودجه خارجی. به عبارت دیگر ، سرگردان این که چرا بدون این سفر می توان آن را نشان داد.
متأسفانه ، برخی از سکانس های این فیلم به شکل و قراردادهای فیلم های فکری قدیمی باقی مانده است. به نظر می رسد که یک نویسنده مقالات را در یک قهوه بخواند یا به دنباله هایی فکر کند که به پیشرفت کار کمک نمی کند. خود این بازیگر می داند که در یک عمل مصنوعی گرفتار شده است.
با این حال ، قدردانی از فیلم تجربه ای نبود که مخاطب انتظار داشت.
۵۷۵۷