هنر در برابر تسلط تاریخ!

رابطه هنر و تاریخ بسیار عمیق و پیچیده است. هنر نه تنها به عنوان ابزاری برای بیان احساسات و افکار بلکه به عنوان یک منبع مهم برای درک تاریخ بشر عمل می کند. به طور کلی ، هنر و تاریخ دو عنصر مرتبط هستند که هرکدام بر دیگری تأثیر می گذارند. هر دوره تاریخی دارای نمادها و آثار هنری خاص خود است که می تواند ما را با دنیای آن زمان آشنا کند. هنرمندان با ایجاد آثار هنری از لحاظ تاریخی انتقاد کرده و با سلطه روبرو شده اند. آنها با استفاده از هنر ، به عنوان ابزاری برای بیان و بیان نارضایتی اجتماعی ، سیاسی یا فرهنگی عمل کرده اند ، که به شکل ها و روش های مختلفی از انتقادات اجتماعی و سیاسی ، استفاده از نمادها و نشانه ها ، تولید آثار زیرزمینی و غیررسمی ، شکستن قوانین و ایجاد مشکلات انسانی و ظلم است.
در حقیقت ، هنر می تواند به عنوان ابزاری قدرتمند برای مقاومت در برابر سلطه و نفوذ غیر ضروری عمل کند. با استفاده از خلاقیت و ابتکار ، هنرمندان می توانند ایده ها و انتقادات خود را به جامعه منتقل کنند و به تحولات اجتماعی کمک کنند. به این معنا ، سعید فالفر ، یک منتقد و متخصص هنر ، یادداشتی در مورد موضوع “هنر علیه سلطه و تأثیر غیر ضروری تاریخ و تغییر مفهوم آن” به خبرگزاری مهر ارائه داده است ، که در آن می توانید اطلاعات بیشتری را بخوانید.
“تجربه تاریخی” و “آگاهی از تاریخ” مؤثرترین عاملی است که باعث می شود امتیاز انسان نسبت به سایر حیوانات باشد. علم ، زبان ، مهارت ، فرهنگ و غیره آنها فقط از طریق تجربیات تاریخی قابل انتقال به دست می آیند. البته نمی توان فرض کرد که چنین تفسیری از معنی و عملکرد تاریخ برابر است با آنچه در محافل علمی و دانشگاهی فعلی مورد نظر است. این داستان شامل متون متنوعی ، فرهنگ عامه ، تجسم در آثار قدیمی ، چه غیر منقول یا غیر منقول و یا حتی بناهای طبیعی قابل تشخیص است. تاریخ می تواند محدود به روایت وقایع یا توالی های زمانی آن باشد ، یا مطالعه و تجزیه و تحلیل موضوعات و مواد گذشته را مطالعه و تجزیه و تحلیل کند. تاریخ می تواند در همان داستان باقی بماند یا در “حال” خوانده و خوانده شود.
صحبت در مورد “تاریخ و باستان” ذهنیت متفاوتی را برای همه و در هر دوره فرهنگی ایجاد می کند و نتیجه این فردیت می تواند درک جامعه مفهوم و عملکرد تاریخ را تشکیل دهد ، یا برعکس. اما “تاریخ” هرگز مکان ثابت نبوده است. از آنجا که ارزش و اعتبار آنها در تمدن های بشری دائماً تغییرات اساسی را تجربه می کند. به عنوان مثال ، با ظهور موزه ها ، افزایش تجارت ، شیوع دانش و عملیات باستان شناسی و غیره ، نگرش های انسانی ، اجتماعی و علمی نسبت به تاریخ تاریخی و اسناد کاملاً به حدی تبدیل شده است که ، به عنوان مثال ، اعتقادات اسطوره ای با تاریخ در قرن های اخیر کاملاً جابجا شده است. به حدی که “تدریس” تحت تأثیر معادلات سیاسی ، اقتصادی و تجاری تاریخ باشد.
در دوره های ماقبل تاریخ و حتی اوایل تاریخی ، به نظر نمی رسد که جوامع بشری از اهمیت زیادی برای “علوم شناختی تاریخ” و تاریخ در دانش معاصر خود برخوردار نیستند. با این حال ، دستاوردهای تاریخی به طور طبیعی به ارث رسیده اند. امروز ، تاریخ چنان محبوب شده است که حتی در هر نیاز علمی و بیولوژیکی ، حتی به دانش مشتاق و شاید سرگرم کننده برای مورخان و جمعیت تبدیل شده است. بدون شک روابط دلتنگی و یادبودهای عاطفی نیز بخشی از لذت و راهی برای پناه بردن به تاریخ است. آیا اشیاء نوستالژیک یا تاریخی در عصر تکنولوژیکی شتاب ممکن است که در آن لوازم جانبی روزمره (مانند تلفن همراه یا موسیقی و اسباب بازی ها و غیره) ، در کمترین زمان ممکن ، هنوز هم می تواند به عنوان دانشمند ، استناد و مفید استفاده شود؟ آیا زندگی فعال روزانه شهرها تحت تأثیر زباله و آلاینده های چنین مفهوم تاریخ قرار دارد؟
به نظر می رسد که بشریت امروز در رقابت سختگیرانه ، تولید تاریخ و اشیاء تاریخی و مصرف تاریخ اشغال شده است. اما بعید نیست که در آینده ای نه چندان دور ، این تب عرق کند. یک شخص ، به عنوان سلف خود ، از تاریخ خودداری می کند و برای زندگی در “حال” کافی است و چه کسی به گذشته احتیاج دارد؟ تجمع تاریخ ، جعل گذشته و تاریخ ، فاصله تجربیات بیولوژیکی امروز و معنی با تجربیات و دارایی های تاریخی و غیره ، این بازگشت را از ذهن نمی کند. به عنوان مثال ، آیا آگاهی از “تاریخچه هیئت و نجوم” برای اخترشناسان امروز ضروری است؟ در مورد تاریخ سیاسی ، تاریخ علم و غیره چیست؟ آیا این بدان معنی نیست که استفاده از دایره کاربر و معنای تاریخ در دوره معاصر؟ آیا مصرف بیش از حد تاریخ اهمیت و ارزش تاریخ را تضعیف می کند؟ آیا جامعه پاسخ جدیدی برای این سوال دائمی است ؛ “داستان چه می کند؟” آیا آماده می شود؟
چندی پیش ، هنرمندانی که به احتمال زیاد خلاق تر و شجاع تر برای ابراز خواسته ها و خواسته های خود هستند ، با تاریخ روبرو شدند و هنر را در برابر سلطه و تأثیر غیر ضروری تاریخ ارائه دادند. هنگامی که مدرنیسم در نظر گرفته شده است و عمداً سعی می کند هنر را به روشی افراطی و اغراق آمیز ارائه دهد ، صرف نظر از ارتباط و وابستگی آن به “تاریخ هنر”. با این حال ، حرکت مدرنیسم بلافاصله با نظریه ها و تأثیرات پسامدرنیسم به یک فصول بازگشت.
مطمئناً ، نیاز ، معنی و معنای “تاریخ” دوباره در آستانه تحول بزرگ است. شاید نسل جدیدی از جمعیت و خصوصیات تخصصی ، به جای تعلق به شبهات ضخیم اما کامل ، و غیره ، کوتاه ترین و قابل استفاده ترین خلاصه فعلی را جایگزین کنید و به بخش غیر عملی داستان در همان راهرو و محافل تاریخ اعتماد کنید. شاید اوضاع نزدیک به “تقدیس و پرستش تاریخ و اشیاء و متون تاریخی” در برابر درخشش نمایشگاه موزه و بازار قدیمی و غیره باشد. چیزی که امروز قبل از جنگ جهان یا افراطی نیست.
۲۴۴۲۴۵