ترند های روز

سید احمد خمینی: اگر قرار بود «زور» کار کند، محمدرضا همچنان «شاه» بود/ امروز در جامعه شاهنشاهی زندگی می کنیم!

به گزارش خبرگزاری اخبار آنلاینروز شنبه 10 شهریور 1358، یعنی حدود 7 ماه پس از پیروزی انقلاب، روزنامه «بامد امروز» مصاحبه مفصلی با سید احمد خمینی منتشر کرد. یکی از سوالات قابل تامل در آن مصاحبه این بود: «در این سال‌هایی که شما نبودید و امام نبود، فرهنگ استعمار بر کشور ما سایه انداخت، فرهنگ جاهلیت، فرهنگ وارداتی، یعنی فرهنگ خفقان… بنابراین در این سال‌ها زندگی جوانان در ایران در محاصره رها شده اند. چرا که در پیام های تبلیغاتی تلاش می شد تا تفکر جوانان کشور از آن چارچوب خارج نشود. نه می خواند، نه فکر می کند و نه می داند. به همین دلیل، آداب و رسوم و سنت های جدیدی در زندگی ما اتفاق افتاد و همه چیزهای “بد” که امروز می دانیم در آن روزها به ما معرفی شد. و او رایج کرد که زندگی بدون این اصول اصلاً زندگی نیست. در این قطعه آرمان هایی را شناختند و سپس با شناخت امام در حرکاتش آرام گرفتند و زندگی را آن گونه که بود شناختند. اما باید قبول کنیم که جامعه در کل ظرفیت پذیرش این همه را نداشت. اما اگر این معنا پذیرفته شود، می توان بر بسیاری از مشکلات فائق آمد. پاسخ سید احمد خمینی را در ادامه می خوانید:

البته به طور کلی مبارزات ایران در مقاطع خاصی توسط گروه های مختلف رهبری می شد. برای روشن شدن عمق مسائل، در این مرحله باید روحانیت را به دو دسته تقسیم کرد: روحانیت در حوزه، روحانیت خارج از حوزه. روحانیونی که در حوزه بودند و هستند، چه درسی را تمام کرده باشند و چه نه، و آنهایی که خارج از حوزه هستند، در مساجد، تکایا، منبرها و… اما این را بگذارید اینجا، بعداً به آن خواهم پرداخت. اما اکنون به تعبیر این سؤال می پردازم: در شرایط کنونی معتقدم برای ساختن پایه های جامعه اسلامی نباید با «معلولان» مبارزه کرد و ابتدا باید با اسباب مبارزه کرد. مثلاً الان گردن فلان خانم را گرفته که باید چادر بردارد، این «چادر نداشتن» یکی از آسیب های اجتماعی است که به هر حال جامعه را اداره می کند. اگر بگوییم چرا فلان زن، فلان مرد یا بچه فلان «سبک» دارد، به نظر ما این سبک اشتباه است، نتیجه شرایط حاکم بر جامعه است. اگر بخواهیم با این سبک بجنگیم، با معلولان جنگیده ایم و تا زمانی که «تو» قوی اینجا نشسته است، مردم از ترس چیزی نمی گویند، اما اگر «تو» قوی، یک روحیه قوی، قدرتمند سیاستمدار، حذف می شود، زیرا در آن رهگذر ما علت ها را نمی شناختیم و دنبال رفع علت ها نبودیم و ریشه ها را نمی شناختیم و فقط شروع به مبارزه با اثر کردیم، همان خاکستر است. و همان کاسه، یا به دلیل عکس العمل در وضعیت بدتر از وضعیت فعلی قرار می گیریم. در شرایط کنونی آنچه باید انجام دهیم و برای ساختن آن تلاش کنیم، فرهنگ مستقل ملی اسلامی است، امروز باید این فرهنگ را بنا کنیم. ما نباید مراقب معلولان باشیم، نباید آنها را انکار کنیم، بلکه باید این فرهنگ مستقل ملی اسلامی را ترویج کنیم. اگر منطق در جهت ترویج این فرهنگ بود، نیروی منطق رسید، حرف درست بود، توانستید بسازید. آنها شما را دنبال خواهند کرد. وقتی پشت سرت جمع می‌شوند مردم از تو پیروی می‌کنند یا همان فرهنگ گذشته را دنبال می‌کنند و اگر حق با تو باشد، حتماً از تو پیروی خواهند کرد. و از طرفی ضعیف شده و خود به خود از بین می رود.

در غیر این صورت، اگر به جای ساختن، فکر کنید و سعی کنید آن را نابود کنید و با تمام وجود شکست دهید، بدانید که بسیار بدتر و خطرناکتر از آب در می آید. اگر قرار بود «زور» کار کند، محمدرضا همچنان «شاه» بود. گاهی آدم گیج می شود. در روزنامه خواندم که فلان زن را به خاطر انجام فلان کار اعدام کردند. شاید آن زن نجیب ترین زن باشد، اما پسرش نان ندارد. آن زن ممکن است از آن دسته افرادی باشد که فقط برای اینکه فرزندش احساس بی کفایتی نکند و به او بفهماند که «تو» کمتر از فرزند دیگری نیستی و به همان اندازه از عمرش نمرد. نه به صورت تجملات که اگر در قالب تجمل باشد حق اوست، بلکه در حدی که می خورد و نمی میرد، یک سری کارها می کند، چرا که نه، چه زن هست. که زندگیش به دست تو اداره شده، به او خانه بده، غذای متوسطی به او بده، لباس بده، مگر اینکه دیوانه باشد که برود و آدم بدی شود. در آنجا این زن را می کشد و معتقد است که با «کشتن» می تواند به فحشا پایان دهد. با کشتن او یک نفر را بدون کوچکترین اثری کشتید. بیا برایش خانه بساز، فرش بساز، زندگی اش را بساز، ببین چه کمبودهایی دارد، وقتی کمبودهایش را برطرف کردی، می بینی که دوباره خودت را در مقابل زن یا مردی می یابی که می خواهد سر تا پا اشتباه کنید، آن وقت است که حکومت اسلامی را اجرا کنید. در جامعه اسلامی «حکومت اسلامی» باید اجرا شود. نه در جامعه امپراتوری. اما امروز ما در یک جامعه امپراتوری زندگی می کنیم. اگر همه نهادهای جامعه شما اسلامی شدند، پس حق دارید دست بردارید. اگر همه نهادهای امروز جامعه شاهنشاهی اسلامی شوند، حق دارید آنها را «محدود کنید»، یعنی زمانی که به آنها جان دادید. جامعه بی طبقه توحیدی درست کردی، آمدی علیوار، کنار سوژه نشستی، مثل فاطمه با موضوع کار کردی، می بینی یکی اشتباه می کند، بعد باید دستش را قطع کنی و بزنی اشکالی ندارد. دست او و این که می گویی این است که می گویی: چرا رفتی دزدی، این خانه، جانت، فرشت، این یخچال، و من که رهبر تو هم هستم، این زندگی با تو فرق داشت، چرا رفتی؟ ? و دزدی، رفتی تا زندگیت را باکلاس کنی، رفتی از “او” بگیری و به خودت اضافه کنی، در این لحظه باید دستت را قطع کنیم. در این زمان ما باید محدود کنیم، در این زمان باید اعدام کنیم، اما در جامعه شاهنشاهی کنونی، کشتن یک انسان، همان از بین بردن «نفس» است، زیرا در چنین جامعه‌ای انسان می‌تواند واقعاً پاکدامن باشد و از آنجایی که لافور فقر تا به امروز رسیده یا مورد غفلت واقع شده یا واقعاً غفلت نشده است، می بیند که چیزی ندارد و بعد این طرز فکر، این سبک زندگی به طبقه دیگری سرایت کرده است. و از آن طبقه به طبقه دیگر. بنابراین به نظر من اصلا نباید این کار را کرد. بلکه ابتدا باید جامعه اسلامی ساخته شود. در جامعه اسلامی که شما ایجاد کردید، در جامعه اسلامی باید حدود اسلامی را رعایت کنید… یا بروید سوئد و بگویید چرا مثلاً آن زن یا آن مرد احکام اسلامی را رعایت نمی کند. خب اون بیچاره او احکام اسلامی را نمی شناسد، مسائل اسلامی را نمی شناسد، مخصوصاً آن مسائلی که به آن ها نپرداخته است، لذا ابتدا به تبلیغ و ساختن جامعه پرداخت، سپس بنده احکام اسلامی شد که بالاترین درجه پیشرفت است. پیامبر ما هم همین کار را کرد. خلاصه یه چیزی میدونه که شما خوب نمیدونید و فعلا جامعه ما هم یه سری کارها رو خوب میدونه هر چند از نظر اسلام حرامه، این جامعه اون کارها رو بد نمیدونه، اون چیزایی که در جهان اسلام می داند. پس همانطور که گفتم اسلام را اول باید مردم بشناسند تا بعد از شناخت اگر عمدا کاری کردند که باعث سقوط جامعه اسلامی شد جریمه شان کنید. اسلام قدرت را از غافلان گرفته است.

…بنابراین روحانیت ما و عموماً کارگزاران ما باید این معنا را در ذهن خود نگه دارند تا زمانی که افراد آگاه به فرهنگ اسلامی و معلمان فرهنگ اسلامی به وجود بیایند، ادامه این روش قطعاً ما را به شکست می کشاند.

23259

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا