رودکی نابینا به دنیا آمد یا نابینا بود؟
به گزارش خبرگزاری فارسیرو، در تقویم رسمی کشورمان روز چهارم دی ماه «روز بزرگداشت رودکی» نامگذاری شده است که آن را پدر شعر فارسی می نامند.
به گزارش ایسنا، تاریخ دقیق تولد ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی، شاعر برجسته قرن چهارم میلادی مشخص نیست. به احتمال زیاد در حدود 250-265ق/242-257ق در یکی از روستاهای ولسوالی رودک سمرقند به دنیا آمده است.
اطلاعات ما از زندگی شاعران بزرگ بسیار اندک است و آمیخته با داستان هایی است که مردم معمولاً درباره افراد مهم و مشهور می سازند و منتشر می کنند. آنچه در مورد رودکی تقریباً به یقین می توان گفت این است که او در دوران میانسالی به دربار سامانیان پیوست و در زمان امیرنصر بن احمد به اوج شکوفایی و شهرت رسید و در سال های پایانی عمرش گرفتار عجز و بی نظمی شد. و در سال 329 (قرن چهارم) در زادگاهش درگذشت.
یکی از داستان های معروف رودکی داستانی از قصیده «بوی جوی مولیان» است. یکی دیگر از موارد معروف رودکی نابینایی اوست، برخی او را نابینا از بدو تولد می دانند و برخی معتقدند که بینایی خود را بر اثر شکنجه از دست داده است.
چرا «بویجوی مولیان» به یادگار مانده است؟
عبدالرحمن طاهر جناف در مقاله ای با عنوان «درباره نابینایی رودکی» با ترجمه میرزا ملااحمد که در سال 1380 در روزنامه پارسی به چاپ رسیده است، می نویسد: از معاصران رودکی، ابوزارع (ابوزارعه) معمری گرگانی، دخی، ابوهیان توحیدی و. فردوسی و نیز نویسندگان بعدی آن، ناصر خسرو و نورالدین محمد عوفی، علاوه بر ابوهیان نابینا محسوب می شود. توحیدی و عوفی دقیقاً نابینا به دنیا آمدن او را تأیید می کنند. این مطلب را تقریباً همه کسانی که در مورد رودکی نوشته اند تکرار کرده اند. درست است که درباره نابینایی رودکی سامانی، نظامی پروزودی و نویسنده داستان سیستان سکوت کرده اند، اما سکوت را نمی توان شبهه ای دانست.
برخی از دانشمندان اروپایی نیز به نابینایی رودکی اشاره کرده اند. بار اول اچ آته بود و بعد از او وی جکسون، برون، ا. البته نابینایی رودکی با بدتر شدن وضعیت او در دادگاه ارتباطی نداشته است. بعدها فرضیه کور شدن رودکی به دلیل انتساب آن به اسماعیلیه و قرامطه مطرح شد. در مورد توجه رودکی به اسماعیلیان، بنا به خواست ممدوحش نصر بن احمد که اسماعیلی بوده، شعری از شاعر معروف بلخی قرن دهم میلادی نقل می کند که می گوید: «از رودکی سلطان (استاد) شنیدم. ) شاعران/ عاقبت دنیا بر کسی جز فاطمی نیست.
کریمسکی بعداً «بدبختی زندگی رودکی» را مربوط به سرنوشت ممدوحش نصر دوم دانست که بر اساس اطلاعات کتاب سیاسی با جنبش قرمطیان مرتبط و معزول شد.
سعید نفیسی این احتمال را در کتاب خود کشف کرد. او اشعاری از رودکی می آورد که در آن تصاویری از شراب، عروس و داماد، گل و امثال آن وجود دارد و نتیجه می گیرد که رودکی نابینا نبوده است. نظر او برخلاف ادعای برخی منابع بود.
وی در توضیح عبارتی در این باره که در شرح منینی بر تاریخ عتبی آمده است، شرح دیگری از کتاب با عنوان «بسطین الفضل و ریاحین العقلا» تألیف حمید الدین ابوعبدالله محمود بن عمر نجاتی نیشابوری را نقل می کند که تاریخ نگارش آن از تاریخ عتبی است. سال 760 هجری قمری که در آن عبارتی اشاره شده است که اشاره به کور شدن رودک دارد: «و یخاطب الروزکی شاعر و غزلسرای کشتی مستر، منسوب به رودک ناسف خان نه بن منصور و قد سمل در پایان عمره، مشارکت رودکی در نهضت قرمط و سرکوب قرمت در اواخر حکومت نصر دوم را دلیل این امر می داند. کور کردن.
اکثر محققین نظر سعید نفیسی را پذیرفته اند: ی.برتلس، م.زند، م.، گراسیموف، ا. میرزازاده و همکاران در تأیید این نظر، اشعار رودکی حاوی تصاویر بصری را به عنوان شاهد ذکر می کنند.
مترو. زند گفته های محمد بن احمد دقیقی بلخی، معمری، فردوسی، ناصرخسرو و عوفی را در مورد نابینایی رودکی آورده و نظر آنان را با اشعار رودکی رد می کند.
وی در کتاب «شش قرن شهرت» می نویسد: رودکی در سال 937 میلادی مرثیه ای غم انگیز در وفات شهید بلخی نوشت اما ظاهراً در سال بعد (983 میلادی) رودکی را از دربار سامانیان اخراج و به اشد محکوم کردند. مجازات رایج در قرون وسطی، یعنی نابینایی.
ا.برتلز و ا.میرزایف نظر سعید نفیسی را در مورد کور شدن رودکی تایید می کنند. اما قرمطی بودن رودکی را قبول ندارند. ا.برتلز می نویسد که رودکی که «در مواردی قصیده های متعدد اسماعیلیه را پس از سرنگونی نصر دوم و سرکوب اسماعیلیان سروده است، می توانست توسط حسودان و منافقان قرمطی اعلام شود و با مجازات سختی مواجه شود».
عبدالغنی میرزایف تلاش می کند تا نظر سعید نفیسی را بهتر مستند کند و اختلافات را حل کند. به نظر وی شهادت ابوذره، دهقی، فردوسی و ناصرخسرو باید به ضعف بینایی شاعر در اواخر عمر اشاره داشته باشد، نه به دلیل کهولت سن، نه نابینایی، و این ضعف پیش از آنکه مورد ظلم بلعمی قرار گیرد، رخ داده است. یعنی خیلی وقت پیش از زمانی که رودکی کلیله و دمنه را تنظیم کرده بود. بنابر اطلاعات مؤلف سلام السموت در سال 320 م. ح/932 د. ج، حکومت کلیله و دمنه پایان یافته بود. سپس عبدالغنی میرزایف می گوید: ممکن است دشمنان رودکی با وجود ضعف بینایی و کهولت سن، او را به کلی نابینا کرده و از دربار بیرون کرده باشند.
فرضیه نابینایی رودکی همه دانشمندان را قانع نمی کند; اساس فرضیه کوری رودکی توسط صدرالدین عینی، بعدها ذبیح الله صفا و بدیع الزمان فروزانفر به شدت تضعیف شد. این فرضیه نیز مورد قبول A. Semenov نیست.
قوی ترین استدلال در برابر فرضیه کور رودکی، شهادت معاصران اوست. البته سعید نفیسی معتقد است معاصران از پایان عمر رودکی می گویند. اگر چنین بود، تحقی و ناصرخسرو رودکی را «تیرهچشم و روشنبین» نمیگفتند، ابوزارع معمری نمیگفت: «اگر چشم کور است، گیتی مییابد» و فردوسی نمیگوید. نوشته شده است: «همه نامه ای علیه رودکی می خواندند»، ابوهیان توحیدی او را کور خطاب نمی کرد. با مادرزاد تماس نگرفت و گفت شاعر بصیر در سنین پیری دچار بدبختی شد و از بینایی محروم شد. معاصران رودکی او را نابینا، اما در خلاقیت روشن بین می دانستند.
معاصران رودکی، شاعران و دانشمندان مشهور ابوزارع معمری، تحکی، ابوهیان توحیدی، فردوسی و نیز نویسندگان قرون بعد، ناصرخسرو و عوفی، در مورد وضعیت جسمانی شاعر نامی چون رودکی نمی توانند اشتباه کنند. اگر رودکی در اواخر عمرش نابینا شده بود حتماً در این باره می نوشتند، مخصوصاً اگر می کرد.
در واقع اطلاعات نجاتی جنبه روایی دارد که سعید نفیسی و دیگران معتقد بوده اند. نجاتی گفت: رودکی… رودک نسف در خدمت نوح بن منصور (بنده نوح من منصور) بود، در اواخر عمر (قد سمل در پایان عمره) نابینا شد. نوح بن منصور نوه نصر دوم است که در سال 365 به دنیا آمد و تا سال 387ق/976-93م حکومت کرد. در تاریخ آمده است که ابوجعفر محمد به دستور نوح بن نصر کور شد، اما نه رودکی، بلکه پسر نصر دوم برادر نوح بن نصر دوم. نام مرد نابینا شبیه نام رودکی (ابو جعفر محمد) است، گویا این دو نام و اطلاعات تاریخی را با هم اشتباه گرفته اند.
کور شدن شاعران و دانشمندان در تاریخ ثبت نشده است. شاهزادگان را کور می کردند تا قیام نکنند، اما شاعران و خدمتکاران را به خاطر گناهان صغیره زندانی می کردند و به خاطر گناهان کبیره می کشتند.
۲۴۴۵۷