ترند های روز

رضا قطبی، رئیس تلویزیون ملی ایران در دوران رژیم پهلوی، به قول خودش؛ قسمت 1

به گزارش خبرگزاری اخبار آنلاین، در پنجمین روز از شهریور ماه، رضا قطبی مدیر تلویزیون ملی ایران بین 42 تا 57 و پسر عموی فرح پهلوی در سن 86 سالگی در پاریس درگذشت. اخیراً چند ماه قبل از درگذشت وی، کانال بنیاد ایران شناسی ده فایل صوتی از مصاحبه های وی را منتشر کرده است که طی دو مصاحبه در مقاطع مختلف با مهناز و غلامرضا افخمی در سال های 1367، 1375 و 1380 انجام شده است. با در نظر گرفتن اینکه درباره زندگی رضا قطبی اطلاعات زیادی وجود دارد، داستان او که تقریباً به طور کامل در مصاحبه‌های مذکور بیان شده است، ممکن است راه را برای بسیاری از محققانی که به بررسی موضوعاتی مانند فعالیت‌های سیاسی البرز می‌پردازند باز کند. دبیرستان در دهه 1930، احزاب ملی و در آن دهه، کمونیست ها روی چگونگی تأسیس تلویزیون ملی در ایران و … کار کردند. در فارسیرو قصد داریم متن این گفتگوها را در چند قسمت با مخاطبان عزیزمان بازخوانی کنیم که احتمالا طولانی خواهد بود. در زیر قسمت اول این متن گسترده را ارائه می کنیم. لازم به ذکر است که متن مصاحبه رضا قطبی از منبع دیگری در دسترس نیست.

گفتگو با رضا قطبی، مصاحبه گر مهناز افخمی/ مرکز مطالعات تاریخ شفاهی ایران

خرداد 1367/ خرداد 1367

بیایید شروع کنیم اگر با تولد و سال های اولیه زندگی موافق هستید، کجا متولد شده اید؟ سازمان بهداشت جهانی

من در فروردین 1317 در تهران به دنیا آمدم و تمام دوران کودکی را در تهران زندگی کردم، در تهران، دبستان «فیروزکوهی» به مدرسه رفتم. تا کلاس ششم در آنجا درس خواندم. من فکر می‌کنم قبلاً از این مهد کودک ایتالیایی‌ها بود و کشیش‌ها و رهبران مذهبی مبلغان خارجی (کاتولیک‌های ایتالیایی و فرانسوی) برای مدت بسیار کوتاهی بودند. [به آن کودکستان] بعد از دبستان فیروزکوهی رفتم، بعد از دبستان فیروزکوهی به دبیرستان البرز رفتم و از دبیرستان البرز فارغ التحصیل شدم. بعد از آن به فرانسه رفتم. در فرانسه یک دوره مقدماتی سه ساله برای ورود به مدرسه وجود دارد که به آن «??» می گویند. سه سال از دوره آماده سازی او: یک سال در “؟” و من دو سال را در دبیرستان جانسون دوسای گذراندم. همزمان لیسانس خود را در رشته ریاضیات در دانشکده علوم دانشگاه پاریس گرفتم و سپس وارد École Centrale شدم که یک دانشکده مهندسی دولتی است. پس از آن دوره، به مدرسه “؟” من به فرانسه رفتم که دانش فنی در زمینه ارتباطات الکترونیکی ارائه می دهد و همزمان پایان نامه ای را در دانشکده علوم پاریس به پایان رساندم که یک پایان نامه مشترک بود. حدود سال 1965 [۱۳۴۳-۱۳۴۴ خورشیدی] تحصیلاتم را تمام کردم و به ایران برگشتم.

برگردیم به دوران مدرسه، مدرسه فیروزکوهی در آن زمان مختلط بود؟

نه، در واقع مخلوط نبود. مدرسه فیروزکوهی دارای دو ساختمان مجزا بود: مدرسه دخترانه و پسرانه فیروزکوهی. اما خیلی از فعالیت ها، یعنی کلاس های ما جدا بود، دختر و پسر نبود. تا جایی که یادم می آید، ناهار را جداگانه می خوردیم، اما کارهای به اصطلاح فوق برنامه را با هم تقسیم می کردیم. به عنوان مثال، اتاق اصلی نمایش ما در بخش دختران بود. تعداد زیادی از فعالیت های ورزشی در بخش کودکان انجام شد. همچنین نمی توان گفت که به صورت مشترک برگزار شده است، زیرا هیچ کدام از فعالیت ها مشترک نبوده است، اما ما یکسری فعالیت های فوق برنامه داشتیم که با هم انجام می دادیم، مانند نمایش، تئاتر، برنامه های موسیقی و این نوع فعالیت ها. یادم هست یکی دوتا رفت وآمد با هم داشتیم: مثلا رفتیم کاخ فرح آباد را دیدیم، یک دسته دختر بودیم و یک گروه پسر. گروه ها معمولاً جداگانه می آمدند، اما به هر سمتی که بود دو نفر با هم می رفتیم.

آیا معلمان متفاوت بودند؟

معلم ها با هم فرق داشتند (خوب یادم نیست فکر کنم) تا کلاس چهارم، معلم ها کاملاً متفاوت بودند، چون تا کلاس چهارم فقط یک معلم داشتیم، از کلاس چهارم به بعد معلمان زیادی برای دروس مختلف وجود داشت، برخی از معلمان در بخش دختران همین طور بودند. اگر اشتباه نکنم این کار را خواهند کرد. به هر حال او مدیر مدرسه مشترک بود. ما دو ناظم مختلف داشتیم. بعضی از معلمان هم… فکر کنم مرحوم دکتر رجایی که معلم ادبیات ما بودند هم در مقطع دخترانه تدریس می کردند.

آیا این برنامه های اضافی را به خاطر دارید؟ آنها چگونه بودند؟ چه تئاترهایی…؟ خاطره ای از آن دوران دارید؟

برنامه ها بیشتر برنامه هایی بود که برای آخر سال آماده می کردیم، این را عمدتاً به خاطر دارم و آن زمان مد شعر خوانی و شعر خوانی و شعر با موسیقی و… خیلی رواج داشت. یا اینکه شعری که چند نفر سروده اند، اگر شعری بود که چند نفر آن را تفسیر کنند، چند نفر در آن بازی می کردند. یادم هست یک سری بالماسکه ها بود که خیلی مرسوم بود که در آن بالماسکه ها پسرها دختر و دخترها پسر می شدند. این یک تغییر کامل نقش بود. دیگر فعالیت‌های تئاتر ما نمایش‌های کوتاهی بود که در جشنواره مدرسه توسط هرکسی که به هنر می‌رسید اجرا می‌شد، مثلاً فلانی آکاردئون می‌زد… معمولاً ساز تک نفره بود. ساز گروهی یادم نمی آید برنامه ای اجرا شده باشد. چرا مثلاً دوستانی داشتیم که سنتور و ضرب را با هم اجرا می کردند، در تئاترهای کوچک، معمولاً کمدی یا سیاه. به طور کلی سهم دختران بسیار قوی تر از سهم پسران بود. مخصوصاً خواهران امیرشاهی که در آن زمان محبوبیت داشتند… شهرآشوب، مهشید و ماهوش سه مدرسه فیروزکوهی بودند. اگر اشتباه نکنم شهرآشوب در سالی که ما شروع کردیم در مقطع دخترانه، حداقل در بین مدارس تهران، شاگرد اول بود و هوشنگ نهاوندی دانش آموز اول پسرانه در همه مدارس بود. آخرین امتحان در آن زمان عمومی بود). و در آن زمان جشن گرفتند که اعلیحضرت شاهدخت شمس آمدند و جوایز را دادند، اما به ما که مثلاً شاگردان اول یا شاگردان خوب طبقات پایین بودیم، جایزه هم دادند. یادم هست چندین جلد… (اگر اشتباه نکنم) 8 جلد «تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس» نوشته دکتر پازارگادی. [این کتاب تالیف محمود محمود است – فارسیرو]من شاگرد اول کلاس اول بودم و جایزه گرفتم. و یکی از خاطرات شیرین کودکی آن زمان بود. به خواهران امیرشاهی می گفت; شهرآشوب شاگرد اول آن سال بود، اما در قطعه ای که در جشن پایانی مدرسه به نام «خاکستر» برنده جایزه شد، سه نفر از آنها با هم برنامه اجرا کردند و خواهران ادبی بسیار فعال و مهم ترین قسمت گروه بودند. نقش دختر را خواهران امیرشاهی به ویژه مهشید بازی کردند.

آیا تا به حال در این برنامه ها شرکت کرده اید؟

نه در برنامه مشترک، بلکه در این برنامه های کوچک که… چیز خاصی یادم نیست، اما یادم هست که در یکی باید نقش یک بچه را بازی می کردیم، دو بچه که پدرشان می میرد، یتیم می شوند. . ، و بچه ها باید به مادرشان کمک کند. در برنامه دیگری بود که رل سیاه پوست بود، این یک نمایش کمدی بود، او سیاه پوست بود و چندین بچه مختلف باید با حیوانات مختلف بازی می کردند. مثلا سال اول بود خوب یادم نیست. من در این برنامه های کوتاه مثل این شرکت کرده ام. از برنامه هایی که در آن شرکت می کردیم چیز خاصی به خاطر ندارم. نقشه های دخترا خیلی جدی تر از ما بود.

ادامه…

توجه داشته باشید

1- به دلیل کیفیت پایین فایل صوتی برخی کلمات به وضوح شنیده نمی شود.

25957

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا