ترند های روز

داستان ابو زیزید باستامی از Attar Neyshaburi

آتار نیشابوری ، در هدف نایلاوولیا ، ابوسید باستامی را به عنوان یکی از بهترین دره های حقیقت یاد می کند ، که تا آنجا پیش رفت که “من” را ترک نکرد. ما او را به عنوان مردی می شناسیم که همراه با شور و شوق است ، زیرا سخنان او گاهی اوقات از ظاهر ظاهر غافلگیر می شود. یکی از مشهورترین حکایات او در کتاب عطار ، داستان صعود معنوی او است ، وقتی او خدا را صدا نکرد: “خدا! و گویی جواب آمده است” اوه ابو یزید! برای بو کردن حقیقت مانند یک سیاه خالی است. “این دعاها جوهر پایه و اساس را آشکار می کنند ؛ انکار او برای دستیابی به آن ، از دست دادن حق این است که تنها حقیقت را ادامه دهد.

اما روایت باستامی از عطار نه تنها حکایتی از حالات و حالات آن است ، بلکه تصویری از یک سفر پرشور و پرشور در دره عشق الهی است. Basami یک عاشق بود که در هر زمان ، استکبار را قطع کرد تا به آنچه “هیچ چیز در وجود” گفته می شود ، به استکبار بپردازد. در بخش دیگری از الوالیا ، ما باستامی را می بینیم که می گوید: “سبحانی! (پاکا ، چه عزت بزرگی دارم!) ، که من از تأیید نبودم ، بلکه از مرگ جوهر الهی نبودم ، تا اینکه در حال حاضر او باقی مانده است. این تسلیت است که نسبت به ستایش را به دست می آورد ، که در آن موضوع به خود می رسد و بدون اینکه غافلگیر شود و ناپدید می شود.

۲۴۴۵۷

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا