ترند های روز

حتی برای خوردن چای ، آنها به من صدا نمی دهند/ من تسلیم پلیس شدم

وی از هشت سالگی وارد انجمن سینمای جوان شد و در تولید بیش از 5 فیلم و از آنجا عکاسی آموخته شده است. همین فضا به رادیو و تلویزیون سوق داده شد. پس از مدتی رسانه ای ، فهمید که می تواند افتخار کند ، نه اینکه یک شاهکار ایجاد کند. او معتقد است ، البته مکانیسم رسانه ای به گونه ای نیست که شاهکار به هیچ وجه امکان پذیر باشد. زیرا شکل رویکرد ما و حاکمان و رهبران جامعه با رسانه و محصولات هنری صحیح نیست. درمان رسانه ای ما همان چیزی است که ما با بلندگو مسجد رفتار می کنیم. ما در صورت لزوم صدا را افزایش می دهیم. این توسط مجری سابق تلویزیون و بازیگر فعلی جاواد یحیی ، با ارائه و مراجعه به نکات مهم وی گفته می شود.

آیا فکر می کنید شخص از حقوق مدنی و اجتماعی خود به خاطر آنچه که صحبت کرده اند یا فکر کرده اند یا فعال سیاسی خود محروم است؟ آیا فکر می کنید این احکام و تصمیمات بازدارنده است و بقیه افراد را آموزش می دهد؟ یا فقط هر دو را افزایش می دهد؟

ببین ، ما هنوز در مورد لایه ای صحبت می کنیم که باید بگوییم اگر می خواهیم این کار را به خوبی انجام دهیم. اما در حالی که من به صورت آنلاین در اخبار نشسته ام و با دوستان رسانه صحبت می کنم ، اما سؤالی که پرسیده می شود سوال واضح است و یک جواب آشکار چیست؟ آیا به نظر می رسد که آیا چاقو یک ابزار قتل است یا یک پوسته میوه؟ وقتی این سؤال بسیار واضح است و پاسخ روشنی که ما این سؤال را می پرسیم چیست؟ واضح است که چاقوها افزایش یافته اند. از آنجا که چاقو افزایش یافته است ، این سوال مهم است. گفتگوی ما نشان می دهد که ما کجا هستیم و چه هستیم.

سوال و پاسخ ما و موضوعی که برای ما مهم است نشان می دهد که ما چه کاری انجام می دهیم. ما به عنوان عناصر فرهنگی ، هنگام پیوستن باید در مورد مسائل خاص تر صحبت کنیم. ما یک مطالعه ، یک قلم هستیم و محصولات فرهنگی را تولید می کنیم و باید با همه نقاط جهان آشنا باشیم و در حال بحث و گفتگو هستیم و به دنبال ایده های جدید فکری هستیم. اما این خودرویی است که در آن ما مسجور شده ایم به طوری که ما را به هفت آسمان نمی برد. من فکر می کنم که تمام این توضیحات پاسخ به سوال شما است.

من به مدیر گفتم که او به طور دائم از تلویزیون و فرمانده ای که مدیر شبکه بود عذرخواهی کرد ، گفتم: “دوست من در مسیر ایدئولوژی خود ، شما فهمیدید که برای جهاد ، باید اسلحه را ببندید و به دیگران بگویید که باید مثل من فکر کنید یا حق کشتن شما را دارید.

شما فکر می کنید می توانید هر کارگردان و مدیر اجرایی را که مانند شما فکر نمی کند و شخص دیگری را قرار دهید کنار بگذارید. برای شما ، شبکه تلویزیونی مانند سربازانی از سربازانی است که معتقدند همه می توانند پایین بیایند. سپس به او گفتم که اگر به یک شهر در شمال برویم ، هر یک از ما از یک پنجره یا پنجره به طبیعت نگاه خواهیم کرد.در حالی که فکر می کنید فقط یک پنجره وجود دارد و اگر شبیه من نیستید ، محکوم به مرگ و ارتداد هستید.

آیا اصلاً به صدای آمریکا می روید؟

نه دقیقاً چند وقت پیش ، یک دوست قدیمی که بزرگ شد و مدیر شد با من تماس گرفت و از من خواست که او را ببینم. من همچنین این بحث خسته کننده را تکرار نکردم و گفتم که شما را آزار می دهید که هر روز که هماهنگ می شوند توهین کنم. چند روز بعد ، دفتر وی به من زنگ زد که آقای Khodabakhsh عذرخواهی کرده است و گویی نمی تواند وارد شود.

بدتر ، این اتفاق افتاد. برای یک کار غیر داستانی ، من از یک مجموعه دعوت شدم. در مرکز همایش ، همه می توانند یک برنامه را جشن بگیرند. ارتباطات در این مرکز کنفرانس طرحی داشت که با من استخدام شده بود و من اقدامات خود را پرداخت کرده بودم. نیم ساعت قبل از شروع اجرا ، من در دم نبودم و به خودم گفتم که آنها مرا ممنوع کردند. گفتم: “من نمی خواهم به تلویزیون بروم ، می خواهم برای ارتباط از راه دور شرکت کنم.” من از کسی پرسیدم که اضافه نکرده است: “آیا شما این چینی ها را مرور کرده اید؟ من در مجموع هزاران دقیقه برای عید و دوئل آهن ربا در تلویزیون ساخته ام.

داستان این است که آنها نمی گفتند که می توانند از بین بروند. ح.T. همچنین به مکانهایی که به من اجازه نمی دهم صحنه را انجام دهم ، واگذار شد. من به مکان ها رفتم و گفتم که می خواهم خودم را به پلیس بدهم. آیا آنها گفتند چرا؟ من گفتم که من احتمالاً جنایتکار هستم که پلیس به من حق کار نمی دهد. از آنجا که قانون این است که پلیس اجازه فعالیت های غیرقانونی را نمی دهد. من به رئیس پلیس گفتم که هزار نجار در شهر ما وجود دارد و یک موسسه در تلویزیون به نام “سیما وود” وجود دارد و با فرض نجار بسیار ماهر ، اما اگر مادربزرگ من بخواهد نجاری بسازد ، دیگر به نجار کمک نمی کند! من الان همان نجاری هستم که این توانایی را می دانم ، دیگر نیازی به نیاز به کسی برای نجار در تلویزیون نیست!

پس از آن ، رئیس به من اجازه بازگشت به سر کار را داد. پس از آن ، رئیس پلیس تغییر کرد و دوباره مرا ممنوع کرد!

متن کامل مصاحبه را بخوانید.

۲۴۵۲۴۵

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا