ترند های روز

بلایی که سینمای مقتدر در هنر به وجود آورد / عباس کیارستمی و عسگراهادی با دست خالی برای اسکار 2025

مهسا بهادری: اگر به تاریخچه حضور سینمای ایران در اسکار برگردیم، متوجه می شویم که سینمای ایران تا اواسط دهه 90 همیشه جایی برای بیان و گفتن داشته است، حتی اگر دو اسکار اصغر فرهادی را کنار بگذاریم «جدایی عجیب از سیمین» و «فروشنده» متوجه می شویم که آثار معروفی به اسکار ارسال شده که در خور تحسین است. سینمای ایران پیش از این در سال ۲۰۱۸ برای فیلم کوتاه «دوره خاتلام کلام» برنده اسکار شد.

کمی قبل برگردیم، فیلم «بچه های بهشت» ساخته مجید مجیدی به عنوان نماینده ایران در اسکار سال 1377 حضور یافت و برای اولین بار در میان نامزدهای اسکار بهترین زبان غیرانگلیسی در سال 1999 قرار گرفت. .

مهم ترین موضوع سابقه حضور سینمای ایران در اسکار است که سال ها پیش و برای اولین بار در سال 56 وزارت فرهنگ و هنر فیلم «دایره مینا» ساخته داریوش مهرجویی را کاندیدای اسکار کرد. سپس فیلم «باد صبا» ساخته آلبر لاموریس به عنوان نماینده ایران در سال 1957 به اسکار رفت.

پس از آن سینمای ایران ۱۶ سال نماینده ای به اسکار ارائه نکرد تا اینکه در سال ۱۳۷۳ فیلم «زیر درختان زیتون» ساخته عباس کیارستمی عرضه شد و سپس در سال ۱۳۷۴ «بادکنک سفید» به کارگردانی جعفر پناهی. در سال 1354، فیلم نامزد نشد، 76 گبه» محسن مخملباف، 77 «بچه های آسمان» مجید مجیدی (درج نامزدها)، 78 «رنگ خدا» مجید مجیدی، 79 «به وقت اسب «مست» مردم» از بهمن قبادی، 80 «باران» مجید مجیدی، 81 «آواز پیرمرد 15 ساله» «دارم» از رسول صدر عاملی، 82 «نفس عمیق» پرویز شهبازی، 83 «لاک‌پشت‌ها هم پرواز می‌کنند» از بهمن. قبادی و 84 «خیلی دور، خیلی نزدیک» رضا میرکریمی، 85 «کافه ترانزیت»، 86 «میم مثل مادر» رسول ملاقلی پور و 87 «آواز گنجشک ها» مجید مجیدی، 1367 «درباره الی» به کارگردانی اصغر. فرهادی و 1368 «خداحافظ بغداد» مهدی نادری، «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی در سال 1369، 1371 «گذشته» اصغر فرهادی، 1372 «امروز» رضا میرکریمی، سال 1373، محمد الله محمد. مجیدی 1374 فروشنده اصغر فرهادی سال 1375 خود نرگس آبیار سال 1376 بدون تاریخ بدون امضا وحید جلیلوند سال 1377 در جستجوی فریده مجیدی خورشیدی مجیدی در سال 2099، اصغر «قهرمان» فرهادی در سال 1400 و «جنگ جهانی سوم» هومان سیدی در سال 1401 به عنوان نمایندگان سینمای ایران نامزد اسکار شدند.

وقتی اسامی این سال ها را بررسی می کنیم به نام کارگردان های بزرگی برمی خوریم که امروزه نه تنها در جشنواره های خارجی دیده نمی شوند، بلکه در سینمای خودمان هم جایی ندارند و این یک فاجعه برای سینما محسوب می شود که مگر در یک ماه است که چیزی برای ارائه به اسکار نداشته و ندارد و دستش خالی است.

اینکه چرا سینمای ایران اکنون دست خالی مانده است، موضوع نگران کننده ای است که در گفت و گو با کیوان کثیریان منتقد و کارشناس سینما، گوشه کوچکی از آن را بررسی می کنیم که در ادامه می خوانید.

چرا سینمای ایران در ارسال آثار به جشنواره های خارجی به ویژه اسکار کوتاهی کرده است؟

وقتی همه مسئولان روی حمایت از سینمای تجاری و کمدی تمرکز می کنند و در راس سینما افرادی هستند که دوست ندارند جدی فکر کنند، نقد کنند و حرف بزنند و از هر محتوایی که در دست است و حرفی برای گفتن ندارند حمایت کنند، نتیجه این می شود که ما چیزی برای ارائه به دنیا نخواهد داشت.

فیلم با بازی اصغر فرهادی و عباس کیارستمی به جایی می رسد که تمام افرادی که می توانند یک فیلم جدی بسازند کنار گذاشته می شوند. به هر حال سینمای جهان با این سبک فیلم ها از ایران یاد می کند. اما الان کارگردان هایی که با این رویکرد کار می کنند خانه نشین می شوند و کاری از دستشان بر نمی آید و نتیجه این می شود که شما یک سری تولید دارید که هیچ محتوای سینمایی در آن وجود ندارد.

اصلاً نظر شما این است که حضور پررنگ سینمای حاکمیتی و سینمای بازار، امکان سینمای مستقل برآمده از دل مردم را محدود کرده است؟

بله، سینمای حاکمیتی و سینمای بازار، سینمای ایران را در دست گرفته است. چون بخش جدی سینما در دو سه سال اخیر سعی کرده به جامعه نزدیک شود. اما از سوی دیگر دولت این فیلم ها را اکران نمی داند و به رسمیت نمی شناسد، هرچند موفقیت ما در جشنواره های خارجی با آن نوع سینماست. بنابراین مسیر سینمای جدی، سینمای اجتماعی و سینمای انتقادی و اعتراضی از حکومت و حکومت جدا شده است. به همین دلیل است که بن بست وجود دارد زیرا افراد جدی و دغدغه مند حاضر نیستند به هیچ چیز و برای دیگری تسلیم شوند. از طرفی فیلم های خودشان را از راه های دیگر می سازند و به خارج می فرستند.

حالا نکته اصلی این است که دولت این فیلم ها را قبول ندارد و خود فیلم های دولتی هم کیفیت و مقبولیتی ندارند، نتیجه این می شود که یک سری فیلم های دولتی و گیشه ای بی کیفیت باقی مانده است که خودشان می دانند این آثار ندارند. کیفیت دارند، استانداردهای لازم را ندارند، مورد استقبال جهانی قرار نمی گیرند و توانایی حضور در جشنواره های خارجی و جوایز اسکار را ندارند.

سینمای ایران از چه زمانی دچار این وضعیت شده است؟

به نظر من این ماجرا بعد از سال 1400 شدت بیشتری گرفت، البته قبل و بعد از زمان آقای حیدریان سینمای گیشه بازتر و حمایتگرتر شد. در آن زمان فکر کارگردان ها این بود که «مردم را به سینما ببرند» و منظورشان از این رونق سینمای گیشه بود استراتژیک و انقلابی باشد به همین دلیل تمام بودجه ها به فیلم های دولتی اختصاص داده شد و دولتی تعیین شد و حالا اگر کسی بخواهد فیلم اعتراضی و انتقادی بسازد، از آن حمایت نمی کند، آن را فرافکنی نمی کند. پروجکشن مناسبی به آن نمی دهند، حتی گاهی مجوز پخش آن را نمی گیرند و به همین دلیل است که این فیلم ها تامین مالی نمی شوند و بازار را از دست می دهند و این سینما عملا می میرد.

عملکرد کمیته انتخاب فیلم اسکار را در پنج سال گذشته چگونه ارزیابی می کنید؟

تا چهار سال گذشته تصمیمات معمولا خوب و درست و در حد توان ما بود. بعد از آن تیم ها دیگر نمی توانند از خودشان دفاع کنند، حتی اگر ما تاثیر خوبی نداشته باشیم.

اصلاً چون سینما فیلم خوب ندارد، چیزی برای عرضه ندارد؟

بله، آنها هر چیزی را ارائه می دهند زیرا حق ندارند تصمیم درستی بگیرند. فراموش نکنیم که ما هم شرایطش را نداریم، چون فیلم باید پخش کننده خارجی قابل اعتمادی باشد، شرایط پخش جهانی درست و مضمون جهانی تری داشته باشد که در شرایط کنونی سینمای ایران امکان ارائه آن وجود ندارد. از آنها

245245

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا