او اگر در همان شهر بود 80 ساله می شد.
به گزارش خبرگزاری فارسیرو، فردا ۱۳ مهرماه سالروز تولد و درگذشت هما روست است. اگر زنده بود 80 شمع روی کیک تولدش فوت می کرد اما حالا 9 سال است که در قطعه هنرمند بهشت زهرا آرمیده است.
به گزارش ایسنا، رضا روستا از کودکی به دلیل فعالیت های حزبی پدر، طعم بیگانگی و دوری از وطن را چشید، اما انتخاب او برای ادامه زندگی، حضور در وطن با همه مشکلات و ممنوعیت هایش بود.
هنوز به سن مدرسه نرسیده بود که برای اولین بار کلمه اعدام را شنید که شعار «قریه رضا را باید اعدام کرد» را شنید و این ترس بزرگ روح کوچکش را گرفت که پدرش که هرگز او را ندیده بود. ، اعدام می شد و از بین می رفت و اشتیاق دخترش ممنون که تشریف آوردید.
اما پس از یک سفر طولانی در مصر، ایتالیا، اتریش و پراگ، بالاخره امیدوار شد پدرش را در فرودگاه مسکو در آغوش بگیرد و خستگی تمام این سفر را در آغوشش فراموش کند.
اما پدر که بیمار بود و تحت معالجه بود، با ورود دخترش نتوانست پذیرایی کند و این اتفاق افتاد که بار دیگر طعم تلخ زندگی را چشید. تلخی همراه با بد خلقی و کسالت. همه اشتیاقش از بین رفته بود و اگر مهربانی همسرش نبود شاید روی لب های کوچکش لبخند نمی زد.
همسر پدر که بعد از فاطمه بانو (مادر هما روستا) دومین شریک زندگی این مرد شد، با او مدارا و مهربانی کرد و دو خواهر به او داد و بدین ترتیب او از کودکی تا نوجوانی و سپس به دانشگاه بزرگ شد. موفق شد، اما برای او که به بازیگری و هنر علاقه داشت، جایی مناسبتر از مام میهن نبود و این اتفاق افتاد که مانند بسیاری از علمای ایرانی که در فرنگ تحصیل کرده بودند، دوباره پا به خشکی گذاشت. از وطنش
در ابتدا زیبایی خیره کننده او نامش را بر سر زبان ها انداخت، اما خیلی زود نشان داد که فقط یک عروسک زیبا نیست و ذوق هنری دارد و هنر بازیگری اش فراتر از ظاهرش است.
اولین تجربه بازیگری او در ایران در فیلم «دیوار شیشه ای» به کارگردانی ساموئل خاچیکیان بود، اما خیلی زود بازی در فیلم را متوقف کرد و به استخدام اداره هنرهای دراماتیک درآمد. او به دعوت عزت الله تعظمی در نمایش «بازرس» نوشته نیکلای گوگول بازی کرد و برای اولین بار در تئاتر ایران روی صحنه رفت و با شخصیت های بزرگی چون علی نصیریان همبازی شد.
از آنجایی که در آن زمان فارغالتحصیلان تئاتر در خارج از کشور، فارغ از گرایش سیاسی، مورد احترام و احترام بودند، در دانشکده هنرهای دراماتیک نیز تدریس میکرد و اولین نمایشنامهاش را به نام «باغوحش شیشهای» نوشته تنسی ویلیامز با بازی شاگردانش کارگردانی کرد. مناظر
آشنایی و ازدواج با حمید سااریگیان، دیگر معلم مشهور تئاتر که در آلمان تحصیل کرده بود، باعث شد در ادامه فعالیت هایش بیشتر به بازیگری توجه کند.
او با همسرش به عنوان بازیگر در نمایش هایی چون «مرغ دریایی»، «مرگ بی حجاب و دفن»، «عروسی آقای می سی سی پی»، «بازی استریندبرگ» و… حضور داشت و البته فیلم « همه وسوسه های زمین».
با این حال، در دهه های 1980 و 1990 به کارگردانی و روی صحنه بردن آثاری مانند “زمستان”، “سانتا کروز”، “Antígona en Nueva York” بازگشت.
آخرین حضور او در تئاتر در نمایش «باغ آلبالو» به کارگردانی حسن معجونی بود. مدت ها به اجرای این متن چخوف علاقه داشتند اما از سد نقد جشنواره تئاتر نگذرند تا اینکه در سال 92 این آرزوی دیرینه محقق شد و این نمایش در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت.
روستا در بازیگری مطالبه گر بود اما همیشه در انتخاب هایش وسواس و دقت داشت. اما با بازی در فیلم هایی چون «پرنده کوچک خوشبختی»، «از کرخه تا راین»، «پاساجروس» و سریال هایی چون «آواز مادر»، «با من بمان»، «در قلب من»، آخرین ستاره”. از شب» و… خاطرات خوبی را برای مخاطب زنده کرد.
عمر او چندان طولانی نبود. او 70 سال سن داشت، اما علاوه بر همه درخشش ها، سختی های زیادی را نیز تجربه کرد، از مشکلات دوران کودکی و جدایی پدر و مادر گرفته تا ممنوعیت هایی که در رشد اجتماعی و سیاسی بر او وارد شد و مجبور به افتتاحیه شد. رستورانی که سودآورترین آن تئاتر و بزرگترین نتیجه آن بی پولی بود.
سال های آخر عمرش با بیماری خود و همسرش سپری شد. با همه اینها امید را همیشه در دلش زنده نگه داشت، حتی ظهر آن روز تابستانی که درب خانه اش را در مجتمع سهیل به همراه چند تن از دوستانش بست و راهی آمریکا شد. شاید در گوشه ای از ذهنش فکر می کرد که این آخرین دیدار از خانه زیبایش باشد، اما به امید درمان راهی کشوری دور شد.
بانو فاطمه رزمگاه در چهارمین روز از مهرماه 1394 آهنگی از سال ها پیش برای دخترش خواند. هما روستا اگرچه دور از وطن اما در آغوش مادرش و با آهنگی مادرانه چشمانش را برای همیشه بست تا در کنار همسرش حمید سااریگیان شمع زندگی ۷۱ ساله اش را در دنیایی دیگر خاموش کند.
245245