اجتناب ناپذیری مقررات تعاونی / حکمرانی هوشمند با مقررات تعاونی
فرهنگ یک امر انتخابی و تربیتی است و نه واجب و واجب. به این معنا که مردم فرهنگ زندگی خود را انتخاب می کنند، توجه به این نکته بسیار مهم است که دولت ها می توانند ارزش ها و هنجارها را ترویج و تشویق کنند، اما تا زمانی که خود مردم آزادانه آن هنجارها را انتخاب نکنند، نمی توانند آنها را نهادینه کنند. و ارزش ها بر این اساس با انتخاب آزاد است که چهره کلی فرهنگ یک جامعه حفظ و در سطح بهینه ارائه می شود.
مهندسی فرهنگی شکل مداخله گرایانه دولت برای ترویج و نهادینه کردن ارزش ها یا هنجارهای مطلوب است. این روش در کوتاه مدت و با ابزار جرم انگاری و مجازات می تواند نظام فرهنگی مورد نظر را به عنوان قدرت یا حکومت برتر در عرصه عمومی کم و بیش نشان دهد، اما در درازمدت در صورت مشارکت داوطلبانه، نهادینه می شود. . پذیرش توسط افراد جامعه و بخشی از فرهنگ یک جامعه محسوب می شود.
مقررات مشارکتی با مهندسی فرهنگی مداخله گرایانه مخالف است. مقررات مشارکتی یکی از مهم ترین قابلیت های حکمرانی مدرن است.
یکی از مهم ترین چالش های حاکمیت سنتی، مقاومت عمومی در برابر تصمیمات و مصوبات پرهزینه کنترل دولت است. نظریه حاکمیت نظارتی مشارکتی مبتنی بر دیدگاه خاصی از قدرت است. از این منظر، قدرت کنترل و نظارت در دولت متمرکز نیست، بلکه در جامعه و در دست گروه های مختلف جامعه توزیع می شود که لازمه همسوسازی این قدرت های پراکنده با مشارکت در تصمیم گیری ها برای تضمین منافع عمومی است.
امروزه مقررات تعاونی به عنوان شکلی از حکمرانی، شکلی از حکمرانی تلقی می شود که مبتنی بر دیدگاه پذیرش توزیع قدرت است، به این معنا که دیگر دولت را تنها قدرت بلامنازع در کنترل فضای عمومی نمی داند. بر اساس این تصور معاصر، قدرت تنها در دست دولت نیست. بلکه قوای دیگری مانند نهادهای مدنی، اصناف، احزاب سیاسی و گروه های اجتماعی و امثال آن وجود دارند که در مأموریت اولیه حکومت که تأمین منافع عمومی است، نقش دارند و نمی توان جایگاه و نفوذ آنها را نادیده گرفت.
یکی از ویژگی های اساسی حکمرانی معاصر، تعامل آن است. این بدان معناست که مشارکت کلیه عوامل ذینفع و مرتبط در موضوع مورد تصمیم پذیرفته می شود. این ویژگی هزینه های اجرای یک تصمیم را کاهش می دهد. برخلاف مدل قبلی حاکمیت سنتی که اجرای مصوبات و تصمیمات دولت را با ابزارهای قانونی و جرم انگاری و مجازات تضمین می کرد، در ادبیات مقررات مشارکتی وجود نهادهای نظارتی مستقل از دولت ضروری است. از علل آن می توان به نیازهای فنی- کارشناسی و نیازهای اقتصادی- سیاسی اشاره کرد.
در ساختار سیاسی کشور ما شوراهای عالی متعددی وجود دارد که از بازیگران کلیدی نظام تصمیم گیری کشور هستند و فلسفه وجودی آنها استفاده از خرد جمعی حاکمان در تصمیم گیری است. این شوراها طیف وسیعی از وظایف، از تدوین سیاست، تنظیم و تنظیم مقررات تا امور اجرایی مانند صدور مجوز را بر عهده دارند. متأسفانه در اغلب این شوراها، نهادهای مدنی، اتحادیه ها و گروه های اجتماعی غایب هستند و در برخی سطوح پایین، تعداد کمی از آنها به عنوان مهمان و نه رأی دهنده و تأثیرگذار در تصمیم گیری ها استفاده می شوند.
با نگاهی به ترکیب شورای عالی انقلاب فرهنگی و زیرگروه های متعدد آن به راحتی می توان به دور بودن ترکیب اعضای آن با نظام حکومتی معاصر پی برد. در شورای عالی انقلاب فرهنگی هیچ مکان یا ستادی برای نهادها، اتحادیه های علمی عمرانی وجود ندارد و در زیرمجموعه های آن شورا تنها امکان دعوت از برخی افراد حقیقی را برای انتخاب مسئولان دولتی به عنوان مهمان و نه افراد صاحب نفوذ می بینیم.
بنابراین، برای بهبود فضای عمومی فرهنگ و جلوگیری از گسترش آنومی، لازم است با پذیرش قانون، تمرکز از نظارت، کنترل، محدودسازی و حسابرسی دولت به تشویق، حمایت و هدایت دولت اقشار مختلف مردم تغییر یابد. قدرت و مشارکت نمایندگان نهادهای مردمی امری اجتناب ناپذیر است.
بر این اساس جا دارد و لازم است دکتر مسعود المدیجیان که به طور مرتب مشکلات فرهنگی موجود را نه از ناحیه مردم، بلکه از رفتار حاکمان به درستی گوشزد می کند، با تنظیم لایحه ای به سامان بخشیدن به وضعیت حاکمیت بپردازد. شوراهای عالی به ویژه شورای عالی انقلاب فرهنگی و زیرمجموعه های آن، با تعریف دقیق انواع شوراها، صلاحیت و ترکیب اعضای خود با مشارکت مؤثر نهادهای مدنی، به تعدیل و بازتعریف اصول مشترک حاکم بر آنها بپردازند. شوراها و رابطه این شوراها با یکدیگر و با قوای سه گانه.
۵۷۵۷