کیانفر: دارالفنون اولین نهاد مشمول بودجه در ایران بود/ ناصرالدین شاه به اقدامات اصلاحی امیرکبیر پایبند بود.
به گزارش خبرگزاری اخبار آنلایندر 28 مهر 1227 میرزا تقی خان فراهانی معروف به امیرکبیر صدراعظم شد. او نزدیک ترین فرد به ناصرالدین شاه بود و نقش مهمی در آوردن او از تبریز به تهران پس از مرگ محمدشاه داشت و شانه به شانه او را برای تاج و تخت آماده کرد. اما پس از ورود به تهران با اقداماتی که انجام داد بر مهد علیا مادر شاه خشمگین شد و حتی با دختر مهد علیا ازدواج کرد و این دشمنی روز به روز بیشتر شد. ما کاری به اصلاحات امیرکبیر در 39 ماه صدارت او نداریم، همانطور که بارها گفته شد، اما در نهایت دولت او عجله داشت، او از صدارت برکنار شد و اندکی بعد ترور شد. حمام فین کاشان به دستور شاه.
شاه تا آخر عمر عذاب وجدان داشت.
چندی پس از صدور دستور کشتن امیر، شاه به خود آمد و از کاری که کرده بود پشیمان شد، اما همه چیز تمام شد. جمشید کیانفر نویسنده نسخه های خطی و قاجارپژوه به فارسیرو می گوید: «پادشاه که جوان بود، یک شب مشروب خورده بود و بدگویی های مادرش و اطرافیانش درباره امیر، دستور داد او را بکشند. اما به محض این که از خواب بیدار شد، فوراً فرستاد تا به علی خان اعتمادالسلطنه (قاتل امیر) بگوید که حتی یک نفر را به دنبال او فرستاد، اما وقتی «آن شخص می رسد خان اعتمادالسلطنه کار خود را کرده و امیر کشته شده است».
این کار تمام شد و ناصرالدین شاه در عذاب وجدان ماند که تا آخر عمر گردنبندش را رها نکرد. بعد از آن هر چه تلاش کرد اطرافیانش را به وزیری مثل امیر تبدیل کند، ناکام ماند. نمونه اش انتصاب میرزا حسین خان سپهسالار به صدارت است که در نهایت به دلیل فشار برخی علما و درباریان مجبور به عزل شد. می گویند شاه حتی در سال های آخر عمرش در نامه ای به مظفرالدین شاه به صراحت بیان می کند که چقدر قصد دارد صدراعظمی چون میرزا تقی خان داشته باشد: «قدر آدم خوب را بدانید. چهل سال است که از امیر میخواهم و نتوانستهام آدمی را در چوب حک کنم». نقلی که البته نمی توان از صحت آن مطمئن بود، اما رفتار سلطان صاحبقران پس از امیر، چنانکه در ادامه خواهد آمد، گواه این ماجراست.
کیانفر می گوید شاه دم مسیحی نداشت که امیرکبیر را زنده کند، اما تا آخر عمر فدایی او بود.
«بعد از قتل امیر در دربار و در حضور ناصرالدین شاه هیچکس حق نداشت از او بد بگوید. این رویه تا آخرین روز زندگی ناصرالدین شاه ادامه داشت. تنها کسی که نوشت. درباره امیر باد اولین بار محمدتقی خان لسان الملک سپهر در «نسخ التواریخ» بود، سپهر از اعضای خانواده میرزا آقاخان نوری بود، درباره امیرباد نوشت و میرزا آقا را ستود. ناصرالدین شاه با دیدن این کتاب دستور داد تا قسمتی از قطاع را حذف کنند در مورد خدمات و بناهایی که در آن دوره ساخته شد و بعداً کتاب در سال 1319 هجری قمری به چاپ رسید، قسمتی از آن قسمت در حکاکی سنگی از نسخ آن مرحوم برداشته شد. [جهانگیر] قائم مقامی نیز به چاپ نسخ می پرداخت. [۱۳۳۷ خورشیدی] وی به آن نسخه سال 1319 هجری قمری دسترسی داشت، لذا آن قسمت را در چاپ خود آورده است. من نسخه چاپ سنگی 1319 هجری قمری این کتاب و نسخه پیشین آن یعنی 1276 هجری قمری را که توسط آقای دکتر منتشر شده است، دیده ام. [محمدباقر] من به دنبال جلد چهارم بودم زیرا بعید به نظر می رسید که نسخه در اینجا به پایان برسد. در جستجوی خود نسخه دیگری را در کتابخانه ملی یافتم که دقیقا همان نسخه قطع شده به سفارش ناصرالدین شاه بود. چون دیدم قسمت هایی دارد که قائم مقامی در چاپ خود نیاورده است (چون چاپ 1319 ق آن قسمت ها را نداشت). از این رو متن کامل سال 1276 هجری قمری را که توسط ناصرالدین شاه سانسور شده بود (انتشارات اساطیر، 1377 خورشیدی) ارائه کردم.»
نکته دیگری که نشان دهنده ارادت ناصرالدین شاه به صدراعظم مقتول خود از دیدگاه این نسخه نویس و محقق عهد قاجار است و مهمتر از آن نشان می دهد که او نیز مانند وزیرش به دنبال توسعه ایران بوده است، تبعیت اوست. به اقدامات امیرکبیر و ادامه او: «ناصرالدین شاه به اقدامات امیر پایبند بود و از جمله به انتشار روزنامه ادامه داد؛ خبر مرگ امیر در شماره 52 حوادث اتفاقی منتشر شد، اما شماره 472 اتفاقی. وقایع منتشر شد، یعنی 420 شماره بعد از آن ناصرالدین شاه، معلمی را برای دارالفنون اجیر کرد، اما ما از برنامه درسی آنها خبر نداریم که بعد از میرزا آقاخان نوری دارالفنون را باز کرد که اگر قبله دنیا به ما اجازه دهد به این معلمان راه بدهیم، ناصرالدین شاه پاسخ داد که لازم نیست با افتتاح دارالفنون ادامه داد. با اینکه ساختمان دارالفنون هنوز تکمیل نشده بود، دستور افتتاح آن را داد و مالیات یکی از سه استان را به آن اختصاص داد. تا قبل از آن هیچ سازمانی بودجه نداشت، فرمانداران مالیات را می گرفتند و خرج خودشان را می گرفتند و بقیه را برای خرج به تهران می فرستادند. اما دارالفنون به دستور ناصرالدین شاه در بودجه گنجانده شد و با آن هزینه های طلاب از قبیل ناهار، پوشاک، خودکار، عبادت و… و همچنین حقوق معلمان و کارکنان پرداخت شد. در بودجه گنجانده شده است. پرداخت شده است. یعنی اولین نهادی که در بودجه ایران قرار گرفت، دارالفنون بود و همه اینها به همت ناصرالدین شاه بود.
۲۵۹