جزئیات مراسم تشییع پیکر ناصر تقوایی
جزئیات مراسم تشییع پیکر ناصر تقوایی

جزئیات مراسم تشییع پیکر ناصر تقوایی

مراسم وداع و تشییع پیکر زنده‌یاد ناصر تقوایی کارگردان فقید سینمای ایران فردا پنجشنبه ۲۴ مهرماه در امامزاده طاهر کرج برگزار می‌شود.  به گزارش صدا و سیما، ساعت دقیق و جزئیات بیشتر این مراسم متعاقبا اعلام خواهد شد.  ناصر تقوایی کارگردان مطرح سینمای ایران صبح دیروز -سه شنبه- در ۸۴ سالگی درگذشت.  تقوایی متولد ۱۳۲۰ در آبادان یکی از پیشگامان جنبشی در سینمای ایران به شمار می‌رود که برخی مورخان بعدتر آن را موج نوی سینمای ایران نامیدند. او فیلم‌سازی مؤلف توصیف شده است.  شورای ارزشیابی هنرمندان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سال ۱۳۸۳، مدرک گواهی‌نامه هنری درجه یک را به تقوایی اعطا کرد. او در سیزدهمین جشن سینمای ایران، تندیس شایستگی به خاطر یک عمر دستاورد هنری را دریافت کرد و در چهاردهمین دوره انجمن فیلم کوتاه ایران از او تقدیر شد.  تقوایی سازنده سریال محبوب «دایی جان ناپلئون» برگرفته از رمانی به همین نام از ایرج پزشکزاد است. «نفرین»، صادق کرده» و «آرامش در حضور دیگران» از دیگر فیلم‌های این سینماگر هستند. فیلم سینمایی «ناخدا خورشید» یکی از معروف‌ترین و ماندگارترین فیلم‌های ناصر تقوایی است که اقتباسی آزاد از رمان «داشتن و نداشتن» نوشته ارنست همینگوی بود. تقوایی پس از «ناخدا خورشید»، در سال ۱۳۶۸ فیلم سینمایی «ای ایران» را جلوی دوربین برد. وی پس از ۹ سال دوری از فیلمسازی، «کشتی یونانی» را به عنوان یکی از قسمت‌های «قصه‌های کیش» ساخت. «کاغذ بی‌خط» (۱۳۸۰) نوشته تقوایی و مینو فرشچی آخرین فیلم تقوایی است. ناصر تقوایی پس از «کاغذ بی‌خط» ۲ پروژه «زنگی و رومی» و «چای…

ناصر تقوایی؛ فیلم می‏‌ساخت اما نه به هر قیمت
ناصر تقوایی؛ فیلم می‏‌ساخت اما نه به هر قیمت

ناصر تقوایی؛ فیلم می‏‌ساخت اما نه به هر قیمت

مهرداد خدیر در یادداشتی در روزنامه هم میهن نوشت: درست است که ناصر تقوایی را با «دایی جان ناپلئون» می‌شناسیم و دیالوگ‌های ماندگار آن و جانی که به یک رُمان بخشید، اما آنقدر صفا و معرفت داشت که سهم اصلی را به ایرج پزشک‌زاد نویسندۀ رُمان بدهد و طرفه این که پزشک‌زاد آن رُمان را نوشت و تقوایی به تصویر کشید تا این انگاره را نقد کنند که «کار، کار انگلیسی‌هاست!» و زوج نقشینه- فنی‌زاده هم چنان در نقش فرورفتند که همه باورشان کردند ولی در عمل این گزاره ضرب‌المثل شد و بر زبان‌ها جاری که کار، کار انگلیسی‌هاست و کار به جایی رسید که «جک استرا» وزیر خارجۀ پیشین انگلستان و طرف توافق سعدآباد در سال ۸۳ خورشیدی با ایران (حسن روحانی) همین جمله را برای عنوان کتاب خود برگزید و شگفت‌زده از این که دهه هاست که در جاهای دیگر دنیا چندان برای بریتانیا تره خرد نمی‌کنند اما ایرانی‌ها همچنان پشت هر اتفاق دست انگلستان را می‌بینند و چنین نگاهی را حاصل تأثیر عمیق سریال «دایی‌جان ناپلئون» ساختۀ ناصر تقوایی می‌دانست.   بهترین جملات را دربارۀ ناصر تقوایی البته ساعتی بعد از درگذشت او همسرش – مرضیه وفامهر- نوشت: «هنرمندی که دشواری آزاده زیستن را برگزید، به رهایی رسید. پروازش را به خاطر بسپاریم. او عاشق گیاهان بود، به یادش درخت بکاریم. او عاشق نور بود، شمع خویش را بیفروزیم. او عاشق جامۀ سپید بود، به یادش سپید بپوشیم. او عاشق ادبیات بود، به یادش بخوانیم. او عاشق سینما بود، به یادش تماشا کنیم. یاد او را با نواختن و…

زیر پوست عکس‌های ناصر تقوایی
زیر پوست عکس‌های ناصر تقوایی

زیر پوست عکس‌های ناصر تقوایی

سما بابایی در یادداشتی در روزنامه هم میهن نوشت: ناصر تقوایی را بیشتر به‌عنوان فیلم‌ساز می‌شناسند؛ خالقِ «ناخدا خورشید»، «آرامش در حضور دیگران» و «ای ایران» و البته «دایی‌جان ناپلئون»؛ اما او پیش از آن‌که دوربینِ سینما را به‌دست گیرد، با دوربینِ عکاسی جهان را تجربه کرده بود. عکاسی برای تقوایی آغازِ راهِ «نگاه» بود: تمرینِ چشم، تمرینِ صبر و تمرینِ مکث. همان خصایلی که بعدتر، در قاب‌های سینمایی‌اش نیز ادامه یافت.  آغاز هر هنرمند را می‌توان در لحظه‌ای جست‌وجو کرد که جهان برای نخستین‌بار بر او گشوده می‌شود؛ لحظه‌ای که واقعیت، از درونِ سادگیِ کودکی، صورتی دیگر می‌یابد؛ برای ناصر تقوایی نیز هم‌چنین. او هنوز شاگردی در کلاس دوم ابتدایی بود که دو واقعه‌ی کوچک اما سرنوشت‌ساز، مسیر زندگی‌اش را دگرگون کرد: نخست دیدار با تصویر متحرک و سپس آشنایی با دوربینِ عکاسی.  یکی از هم‌کلاسی‌هایش، فرزندی از کارگران مهاجر بود و پدرش در کویت کار می‌کرد و در بازگشت، برای پسرش دستگاهی آورد که در آن روزگار کالایی عجیب می‌نمود: پروژکتور هشت‌میلی‌متری و حلقه‌هایی از فیلم‌های کوتاهِ کمدین‌ها. آن دستگاه، جعبه‌ی جادویی‌ای بود که نور را بر دیوار می‌تاباند و جهانِ خاموشِ تصاویر را زنده می‌کرد. تقواییِ کودک در آن لحظه با جادوی سینما آشنا شد. همان سال‌ها در مدرسه، درس‌هایی از نقاشی، موسیقی و خطاطی در برنامه‌ی تحصیلی گنجانده بودند. در کارنامه‌ی شاگردان، هنر جایی داشت و معلم نقاشی او که ذوقِ سیاه‌قلم‌اش را ستوده بود، روزی به او پاداشی داد که بعدها سرنوشت‌ساز شد: دوربینی جعبه‌ای، از آن نوع ساده و ابتدایی که فیلم شش در…

مد و زیبایی